بازگشت

گردنفرازي مکاتب


در اين عصر که مکاتب متعددي در جهان وجود دارد و هر کدام با دعوي ها و ايجاد سر و صداهائي سعي دارند حرف خود را بزنند و عده اي را به دور خود جمع نمايند تصميم گيري براي داشتن يک حيات متعادل الحق دشوار است، مي دانيم که از دوران پايه گذاري صنعت تا حال هنوز پيش از دو قرن نمي گذرد ولي مکتب هائي که در اين مدت پديد آمده اند از مجموعه مکاتب گذشته افزونترند. مکاتب ايدآليسم، پراگماتيسم، نيهيليسم، رآليسم، کمونيسم، اگزيستانسياليسم، فاشيسم و... هر کدم قد برافراشتند و عده اي را بدور خود جمع کرده اند. هر کدام سعي دارند زمينه اي براي تقوي خود فراهم کرده و خصم با طرف مقابل را بکوبند ملل کمونيستي با تبليغات خود و ملل کاپيتاليستي نيز با تبليغات خود مي خواهند زمينه را براي حيات پيروزمندانه خود از هر حيث فراهم کنند. بحران بگونه اي است که بايد گفت هر يک از مکتب ها گوئي از نظر اخلاق و شرعي!!

خويش را ملزم به تضعيف طرف مقابل و در هم کوبيدن نظامات اقتصادي، سياسي، اجتماعي طرف ديگر مي دانند و در اين راه چه بسيار از نفوس و انديشه ها که تلف مي شوند و چه سر در گمي هائي که در طريق شناخت وظيفه و انجام آن از نظر مردم پديد مي آيد و بالاخره آنان دائما در صدد



[ صفحه 28]



تيز کردن آتش فتنه و فساد و درگيري و تضادند.