حيات جنگل
وقتي زندگي اجتماعي بر اساس زورمداري و اعمال قدرت باشد، زماني که قدرت اسلحه در دست عده اي سلطه جور و از خدا بيخبر باشد پيداست که فاقدان اسلحه روي خوش در زندگي نخواهند ديد. اين يک در صدد به بند کشيدن است و آن ديگري در صدد فرار از بند از هر طريقي که ممکن باشد. بديهي است که در چنين صورتي زندگي و عرصه حيات شبيه به جنگلي خواهد بود که در آن عده اي بجان هم افتاده اند. انسانها مستضعف و محروم اداي زندگي را در مي آورند و درگير تضاد و تعارض آنند. اين امر تا بدانجا رسيده که جامعه شناسان وجودش را از ويژگي هاي دنياي امروز مي شمارند و آن را امري غير قابل اجتناب ذکر مي کنند.