بازگشت

غريزه رشد يافته


مي دانيد که روانشناسان به وجود غرائز در انسان اعتراف دارند. و منظور از غريزه را نيروئي مرموز مي دانند که حيات و حرکت و نيز سير موجود زنده را جهت دهد. يکي از غرائز بالنسبه نيرومند در انسان غريزه پرخاشگري و ستيزه جوئي است که وجود آن براي دفاع از خود و حفظ شخصيت و شوون خود امري ضروري است بهمانگونه که غريزه جنسي براي حفظ و بقاي نسل ضروري است. ولي مساله اي که در مورد غرايز مطرح است اين است که آنها



[ صفحه 24]



بايد پرورده و تعديل شوند نه آنکه رشد يابند. متاسفانه در مکتب هاي مادر سعي بر اين است که اساس حيات را اقتصاد يا غريزه شکم قرار دهند (طرز فکر مارکسيسم) گاهي هم غريزه جنسي (فرويديسيم) زماني غريزه پرخاشگري و ستيز (داروينيسم) و... و آنگاه بر اساس اين انديشه به رشد و پرورش اين غرائز و يا آزادي بي بند و بار آن بپردازند. غافل که غرائز چنانچه رشد و پرورش يابند و تعديل نشوند عوارض شومي پديد مي آورند. انسانهاي که با چنين زمينه ها پرورش مي يابند و غرائزي رشد يافته ولي بدون کنترل دارند پيداست چگونه مي انديشند و چگونه رفتاري از خود بروز مي دهند. با استفاده از آزادي بي بند و بار زمينه را براي مزاحمت ديگران فراهم کرده و موجبات نابساماني و درگيري و تضاد و تعارض را در جامعه فراهم مي آورند.