جدائي اعتقادي او
آري، دنياي علم و تکنيک با پديد آوردن زرق و برق ها، ظاهر سازي ها و فريبکاري ها، احيانا ايجاد رفاه نسبي براي او و خير و آسايش کامل براي صاحبان زر و زور، در او غرور نسبت به آنچه که
[ صفحه 21]
ديگران دارند و فريب درباره خود و آزادي خود پديد آورده است. او گمان کرده است که موجودي آزاد و مستقل است، خدا و آفرينش دروغ است، عبادت و اعمال مذهبي براي سرگرمي او درست شده است. بدين نظر از مذاهب و جوانب آن جدا شده و بهتر است بگوئيم او را از آن جدا کرده اند. آري، مذهب را از او جدا کردند، همان امري که زندگي در آغوش آن برايش رنگ مي گرفت، حقوق و قانون براي او مسوليت انگيز مي شدند، آدمي در سايه آن اطمينان و آرامش خاطر داشت و بر اثر آن به دنبال آينده سازي مي رفت.