بازگشت

سخني درباره فلسفه تاريخ


مي دانيم که مکاتبي قائل به جبر تاريخند. و اين جبر را در جهات گوناگون مورد بحث و بررسي قرار مي دهند که ما را فعلا قصد ورود در آن مبحث نيست. از نظر اسلامي و قرآني جبر تاريخ همان سنت خداست که در آيه اي از قرآن ذکر شده است که هرگز براي سنت خدا تغيير و تحولي نخواهي يافت. (و لن تجد لسنت الله تحويلا) اما جهت اين جبر را در چه سوئي مي بينيم آيات متعددي از قرآن آن را به اين گونه توجيه مي کنند: - ما حق را بر باطل پيروز مي گردانيم و غلبه اش مي دهيم تا تباهش سازد و باطل از بين برود. - مي خواهند نور خدا را خاموش کنند ولي خداوند از آن انکار دارد و نور دشمن را خاموش مي سازد اگر چه اين امر کافران را ناخوش آيد. - ما مقرر ساختيم... که بندگان صالح خدا وارث زمين گردند. - ما خود قرآن را نازل کرديم و خود حافظ آنيم. - او خدائي است که پيامبرش را با چراغ هدايت و دين حق فرستاده تا دينش را بر همه اديان برتري دهد. - حق و باطل در تشبيه همانند آب و کف آب هستند که کف بزودي نابود مي شود و آب زلال مي ماند. باطل از بين رفتني است و... بر اين اساس سنت اللهي به سوي غلبه حق، نابودي باطل، استقرار



[ صفحه 102]



دين خدا، بطلان و فسخ ديگر اديان، وراثت مستضعفان و... است. و اگر امروز چنين نسيت نبايد نگران بود. امام علي ع در سخني در نهج البلاغه فرمود: دنيا پس از سرکشي ها و چموشي ها سرانجام به ما روي مي آورد همانند بچه شتر سرکشي که به مادرش روي مي آورد. انبياء الهي سرانجام پيروز مي شوند و تعاليم خدا سراسر جهان را فرا خواهد گرفت. و اينکه رهبران بشر و زمامداران عادي موفق به اين امر نشدند بعلت خوشگذراني و نفس پرستي آنان، سودجوئي هاي شخصي و بالاخره عدم آگاهي و ايمان و عمل بود.