تغيير ابعاد فرهنگ
همه مسائل و ابعاد فرهنگي رنگ و روي ديگري مي گيرند. مراسم مورد تجديد نظر و ارزيابي قرار خوداهند گرفت آداب و رسوم مورد بازرسي و بازبيني قرار مي گيرند و آدمي تن به پذيرش آدابي مي دهد که او را رفعت دهد، رسمي را مي پذيرد که در آن خير و برکتي براي جامعه باشد، در مراسمي شرکت مي کند که در آن نافرماني خدا نباشد. روزي مي رسد که بشر از اين هنر تخدير کننده و آزار دهنده مي رمد. بدنبال هنري مي رود که بيدار کننده، هشياري دهنده و حرکت آفرين باشد. هنرهائي که زمينه بي خبري را در انسان تقويت مي کنند، هنري که ناراحتي و تاسف براي آدمي بيافريند هنر نيست، زهر و سم است، عامل رسوائي است. آينده بگونه اي است که از آن ادبيات، استعارات، ضرب المثل ها، کنايات، شعر و نثر همه در خدمت بيداري مردم، روشنگري آنها، هشياري جامعه اند. به آدمي درس زندگي مي دهند، راه و رسم عصيان را در برابر
[ صفحه 92]
تبعيض ها، تا برابري ها، خيانت ها مي آموزند. فکر و فلسفه تغيير مي کنند، از وضع موجود که تنها درگير روابط علت و معلولي هستند و عوامل عيني را ناديده مي گيرند بيرون مي آيند مشي و روش شان صرفا مادي نيست، در طريق بافتن و سر هم کردن و از آن عظمت خود را به رخ ديگران کشيدن نيستند سعي دارند گرهي از کار مردم بگشايند راهي و دوستي ارزنده به بشريت بياموزند، طريق حياتي را به آنان ياد دهند.