بازگشت

محبت و همکاري


و بالاخره ثمره پديد آمدن چنان وضعي پديد آمدن محبت و همکاري است. انسانها به آن درجه از آگاهي مي رسند که خير آنها در سايه خير همگان است. و بدبختي شان در سايه بدبختي ديگران. بهنگامي که آدمي اين رشد را پيدا کند که دريابد همه از يک اصل و نژادند، همه از يک پدر و مادر و باهم برادر و خواهرند ديگر دليلي وجود ندارد که خود را از هم دور و جدا بدانند و يا بخواهند عقده دل براي هم بگشايند. سعي مي کند زير بازوي يک ديگر را بگيرند به هم مهر بورزند و باهم همکاري کنند. بر اثر اين محبت و همکاري ها چه بسيار از مشکلات و مسائلي که حل خواهند شد، چه بسيار شکم هاي گرسنه که سير مي شوند، چه بسيار از برهنگان که پوشانده مي شوند و چه بسيار از آنها که بي مسکنند صاحب خانه و سکنائي مي گردند. مشکل امروز بشر کمبود مواد غذائي و پوشاکي و مصالح ساختماني



[ صفحه 82]



نيست، بلکه کمبود محبت و عاطفه و همکاري مردم نسبت بيک ديگر است و اين مساله در عصر ظهور و در دورنمائي که اسلام از آينده مي دهد حل مي گردد. و نيز بهنگامي که ارزش ها عوض شوند و در چارچوب خانه و مال و مسکن و تجمل نباشند در انسانها آن حرص و ولع نخواهد بود که براي بدست آوردن مزاياي بيشتري بر يک ديگري سبقت بجويند. و يا همه آنچه را که موجود است براي خود کنز کنند.