در جنبه فرهنگي
خواسته ها اين است که تربيت وظيفه آموز باشند، به آدمي مسووليت و تعهد ياد دهد، او را به انسانيت و انجام تکليف وادارد، افرادي بپروراند که در مقابل مسائل حياتي جامعه بي تفاوت نباشند، انسانهائي پديد آيند با استقلال فکري، دور از زندگي اتکالي، آن چنان که يا مغز خود بينديشند، به زبان خود سخن بگويند، و مسائل جهان را از دريچه چشم خود ببينند. خواسته بشر امروز اين است که علم در خدمت انسانها باشد، ابزار قدرت در اختيار زمامداران بي تعهد و مسوليت نباشد. هنر بيدار کننده باشد، فرهنگ نخبه گزين نباشد، تحجر و جمود از ميان برود، بناي تمدن بر روي
[ صفحه 77]
عدل و حکمت باشد، از ابدان مظلومان و مستضعفان مجسمه و فرشته عدالت نسازند. خواسته ها اين است که معبودهاي زوال پذير از ميان بروند و آدميان از پرستش بت هاي مقام، خانه، اتومبيل، زن، زيبائي، پول، لوکس و تجمل رهائي يابد. بدنبال معيارهاي ارزنده اي در زندگي باشد. وحشيگري عنوان تمدن نداشته باشد...