بازگشت

فرازهايي از قيام امام مهدي


چون خواهد از مکه بيرون آيد، بر آن کار گزاري مي گمارد و به سوي مدينه، خارج مي شود. به ايشان خبر مي رسد که کار گزارش را در مکه کشته اند، پس به سوي آنان باز مي گردد و قاتلان را به سزاي اعمالشان مي رساند. مجددا مسير مدينه را مي پيمايد و در آنجا تا هر وقت که خواهد رحل اقامت مي افکند. در روايتي وارد شده است: انه يبعث جيشا الي المدينه فيامر اهلها فيرجعون اليها ثم يخرج حتي ياتي الکوفه فينزل علي نجفها ثم يفرق الجنود منها في الامصار: سپاهي به مدينه فرستاده و اهل آنجا فرمان مي دهد (که بدانجا باز گردند) پس آنان بدانجا باز مي گردند. سپس خارج مي شود تا به کوفه مي رسد پس در نجف (آن شهر) فرود مي آيد و از آنجا امام، لشگريان را به شهرهاي مختلف گسيل مي دارد.



[ صفحه 338]



حضرت امام محمد باقر عليه السلام فرموده اند: کاني بالقائم علي نجف الکوفه قد سار اليها من مکه في خمسه آلاف من الملائکه جبرائيل عن يمينه و ميکائيل عن شماله و المومنون بين يديه و هو يفرق الجنود في البلاد: گويا قائم (عليه السلام) را بر نجف کوفه مي بينم که از مکه به سوي آنجا رهسپار شده است. پنج هزار تن از ملائکه همراه او هستند. جبرئيل در سمت راست او، و ميکائيل در سمت چپش و مومنان در برابرش قرار دارند. او سپاهيان را به شهرهاي گوناگون مي فرستد. در حديثي ديگر از اين امام همام آمده است: يدخل الکوفه و بها ثلاث رايات قد اضطربت و تصفو له و يدخل حتي ياتي المنبر، فلا يدري الناس ما يقول من البکاء. فاذا کانت الجمعه الثانيه ساله الناس ان يصلي بهم الجمعه فيامر ان يخط له مسجد علي الغري و يصلي بهم هناک: او (مهدي عليه السلام) وارد کوفه مي شود. در آنجا سه پرچم (از سه گروه مخالف) با هم در آميخته اند. اما با ورود امام مطيع فرمان او مي شوند. او برفراز منبر مي رود از شدت گريه مردم نمي فهمند که او چه مي گويد. چون جمعه دوم فرا مي رسد، مردم از او مي خواهند که بر آنان نماز جمعه گزارد. پس آنان را فرمان مي دهد که محدوده مسجدي را در زمين نجف برايش مشخص سازند، و در آنجا برايشان نمازي مي گزارد. همچنين امام محمد باقرعليه السلام طي روايتي مي فرمايند: اذا قام القائم سار الي الکوفه فيخرج منها بضعه عشر الف يدعون البتريه، عليهم السلاح، فيقولون له: ارجع من حيث جئت فلا حاجه لنا في بني فاطمه، فيضع فيهم السيف حتي ياتي علي آخرهم، ثم يدخل الکوفه فيقتل بها کل منافق مرتاب و يهدم قصورها و يقتل مقاتلتها حتي يرضي الله عز و علا ثم يسير من الکوفه الي الشام و السفياني يومئذ بوادي الرمله



[ صفحه 339]



فيلتقون و يقتل السفياني و من معه حتي لا يدرک منهم مخبر: چون قائم (عليه السلام) به کوفه رسد، متجاوز از ده هزار نفر موسوم به بتريه (نسل بريده ها) مسلحانه عليه او خروج مي کنند. آنان گويند: از همانجا که آمده اي باز گرد، ما را به فرزندان فاطمه نيازي نيست. پس در ميان آنان شمشير مي نهد و تمامي ايشان را از دم تيغ مي گذارند. سپس قدم به کوفه مي گذارد و هر منافق شکاکي را به قتل مي رساند. کاخهايش را ويران مي کند و هر که را با او در افتد، زنده باقي نمي گذارد. سپس از کوفه عازم شام مي شود. سفياني در آن هنگام در بيابان رمله است. پس با سفياني به نبرد مي پردازد و او لشکريانش را نابود مي کند، به حدي که خبر دهنده اي از آنان باقي نمي ماند. حضرت جواد الائمه عليهم السلام فرموده اند: و لا يزال يقتل اعداء الله حتي يرضي الله: آن قدر دشمنان خدا را مي کشد تا خدا راضي گردد. پرسيده شد: چگونه مي فهمد که خدا راضي شده است؟ فرمود: يلقي في قلبه الرحمه و يخرج اللات و العزي فيحرقهما ثم يرجع الي الکوفه فيکون منزله بها: در دلش عطوفت القاء مي شود. لات و عزي را (از قبرهايشان) بيرون آورده و آنان را به آتش مي کشد. سپس به کوفه باز مي گردد و سکنايش درآنجاست. امام محمد باقر عليه السلام فرموده اند: ثم يامر من يحفر من مشهد الحسين (عليه السلام) نهرا يجري الي الغريين، حتي ينزل المساء في النجف، و يعمل علي فوهته القناطر و الارحاء، فکاني بالعجوز علي راسها مکتل فيه بر تاتي تلک الارحاء فتطحنه بلا کراء:



[ صفحه 340]



بعد از آن فرمان مي دهد که از شهادت گاه امام حسين (عليه السلام) نهري به طرف نجف حفر کنند. تا اينکه عصر در نجف فرود مي آيد و بر دهانه آن نهر پلهائي مي بندد آسيابهائي کار مي گزارد. گوئي آن پير زن را مي بينم که بر سرش زنبيلي است که در آن گندم است و نزد آن آسيابها مي آيد و بدون اجرت آن را آرد مي کند. امام صادق عليه السلام ضمن ياد از مسجد سهله فرمود: اما انه منزل صاحبکم اذا قدم باهله: آگاه باشيد که آن منزل صاحبتان است، آن هنگام که با خانواده اش به آنجا گام نهد. در روايت ديگر از امام جعفر صادق عليه السلام وارد شده: اذا قام قائم آل محمد بني في ظهر الکوفه مسجدا له الف باب و التصلت بيوت اهل الکوفه بنهري کربلاء: چون قائم آل محمد (عليه السلام) قيام نمايد، در حومه کوفه مسجدي مي سازد که هزار درب دارد و خانه هاي کوفيان به دو نهر کربلا متصل مي شود. امام رضا عليه السلام فرموده اند: انه اذا خرج يکون شيخ السن شاب المنظر يحسبه الناظر ابن اربعين سنه او دونها و لا يهرم بمرور الايام و الليالي عليه حتي ياتي اجله و يکون منزله بالکوفه فلا يترک عبدا مسلما الا اشتراه و اعتقه و لا غارما الا قضي دينه و لا مظلمه لاحد من الناس الا ردها و لا يقتل منهم عبد الا ادي ثمنه ديه مسلمه الي اهله و لا يقتل قتيل الا قضي عنه ديته و الحق عياله في العطاء حتي يملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا و عدوانا و يسکن هو و اهل بيته الرحبه. و الرحبه انما کانت مسکن نوح و هي ارض طيبه و لا



[ صفحه 341]



يسکن رجل من آل محمد الا بارض طيبه زاکيه فهم الاوصياء الطيبون: چون او ظهور نمايد، در سن پيران است ولي به سيماي جوانان به حدي که بيننده او را چهل ساله يا کمتر مي بيند. با گذشت شب و روزها به کهولت نمي گرايد تا اينکه اجلش فرا رسد. جايگاه او در کوفه است. هيچ بنده مسلماني را وا نمي نهد مگر آنکه او را خريده و آزاد مي سازد، و نه هيچ قرض داري مگر آنکه وام او را ادا مي نمايد، و نه هيچ مظلمه اي از مردم مگر آنکه آن را ادا مي سازد. هيچ بنده اي را نمي کشد مگر آنکه ديه اش را به خانواده اش مي پردازد، و کسي را به قتل نمي رساند مگر آنکه ديه او را پرداخته و عيالش را از عطاء خود بهره مند مي گرداند. تا آنجا که زمين را از عدل و داد آکنده مي سازد همانگونه که از ظلم و ستم و بيداد پر شده باشد. او و خانواده اش در رحبه - که مسکن نوح بوده و زميني پاک و طيب است - سکنا مي گزيند. هيچ مردي از آل محمد عليهم السلام نيست مگر آنکه در زميني پاک و مطهر ساکن است که آنان اوصياء اطهار هستند.