بازگشت

سخناني از امام عسکري


شيخ کليني به سند خود از علي بن بلال نقل مي کند که حضرت عسکري عليه السلام در دو سال قبل از رحلت خود، جانشين خويش را به من معرفي نمود، و بار ديگر سه روز قبل از وفات نيز، اين مطلب را تاکيد کرد. شيخ کليني به سند خود از ابي هاشم جعفري نقل مي کند که به حضرت ابي محمد حسن بن علي عليهما السلام عرضه داشت: مي خواهم از شما پرسشي نمايم، اما هيبت شما مانع از آن مي شود. آيا مرا اجازه مي دهيد که سئوالم را از شما بپرسم؟ فرمود: بپرس. گفتم: سرور من، آيا شما فرزندي داريد؟ فرمود: آري. عرضه کردم: اگر واقعه اي رخ داد، کجا از او جويا شوم؟ فرمود: در مدينه. و نيز به سند خود از عمرو اهوازي نقل مي کند که حضرت ابومحمد عليه السلام فرزندش را به من نشان داد و فرمود: هذا صاحبکم بعدي:



[ صفحه 165]



اين صاحب شما بعد از من است. و همچنين به سند خود از عمر نقل مي کند که گفت: ابومحمد (عليه السلام) در گذشت و فرزندي از خود برجا نهاد. شيخ صدوق در اکمال الدين به سند خود از ابي محمد حسن بن علي عليه السلام روايت مي کند که فرمود: کاني بکم و قد اختلفتم بعدي في الخلف مني اما ان المقر بالائمه بعد رسول الله صلي الله عليه و آله المنکر لولدي کمن اقر بجميع انبياء الله و رسله ثم انکر نبوه محمد صلي الله عليه و آله و المنکر لرسول الله کمن انکر جميع الانبياء لان طاعه آخرنا کطاعه اولنا و المنکر لاخرنا کالمنکر لاولنا اما ان لولدي غيبه يرتاب فيها الناس الا من عصمه الله عزوجل. گوئي شما را مي بينم که بعد از من درباره جانشينم به اختلاف پرداخته ايد. آگاه باشيد کسي که تمامي امامان بعد از رسول خدا صلي الله عليه و آله را اذعان داشته باشد، اما فرزندم را انکار ورزد، همانند کسي است که همه پيامبران الهي را اقرار نمايد و نبوت حضرت محمد صلي الله عليه و آله را منکر شود و انکار کننده رسول خدا بسان منکر تمامي پيامبران مي باشد. و به همين ترتيب انکار کننده آخرين ما در رديف منکر اولين ما قرار دارد. هوشيار باشيد که فرزندم را غيبتي است که مردم در آن به ترديد دچار مي شوند مگر آنکه خداوند صاحب عزت و جلال نگهدارش باشد. و در همين کتاب به سند خود از محمد بن عثمان عمري، و او از پدرش نقل مي کند که از امام حسن عليه السلام پرسيدند:



[ صفحه 166]



از اجداد شما روايت شده که زمين تا روز قيامت از حجت خدا خالي نمي ماند. و نيز فرموده اند که هر کس بميرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است. آيا اينها صحيح است؟ امام عليه السلام فرمود: ان هذا حق کما ان النهار حق: اينها حق است همانگونه روز حق است. به ايشان عرضه داشتند: اي فرزند رسول خدا، پس حجت و امام بعد از شما چه کسي است؟ فرمود: ابني محمد هو الامام و الحجه بعدي من مات و لم يعرفه مات ميته جاهليه اما ان له غيبه يحار فيها الجاهلون و يهلک فيها المبطلون و يکذب فيها الوقاتون ثم يخرج فکاني انظر الي الاعلام البيض تخفف فوق راسه بنجف الکوفه: فرزندم محمد امام و حجت بعد از من است. هر که بميرد و او را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است. آگاه باشيد که او را غيبتي است که جاهلان در آن به حيرت مي افتند و باطل پرستان به هلاکت و وقت گزاران دروغ مي گويند. سپس (از پس پرده غيبت) بيرون مي آيد. گوئي به پرچمهاي سفيد مي نگرم که در نجف کوفه بالاي سرش در اهتزاز است. روايات از پيامبر اکرم صلي عليه و آله و خاندان مطهر آن بزرگوار، درباره قائم آل محمد سلام الله عليه بسيار است، و ما براي رعايت اختصار به دسته گلي از بوستان اکتفا کرديم، به حدي که آنچه روايت ننموديم چندين برابر آنچه است که



[ صفحه 167]



روايت نموديم. علماي متقدم شيعه رضوان الله عليهم درباره امام عصر سلام الله عليه و به ويژه در مورد غيبت آن جناب کتب متعددي به رشته تحرير در آورده و حق مطلب را به نيکي ادا کرده اند. از جمله اند. شيخ ابوعبدالله محمد بن ابراهيم نعماني مولف کتاب الغيبه، شيخ صدوق مولف اکمال الدين، شيخ طوسي مولف کتاب الغيبه. هر کسي طالب تفصيل بيشتر است، مي توان به اين کتب رجوع نمايد. طبرسي رحمه الله در کتاب اعلام الوري باعلام الهدي مي نويسد که اخبار غيبت صاحب الامر عليه السلام قبل از ميلاد حضرتش و بلکه قبل از ولادت پدر و جد امجدش موجود بوده است. تا آنجا که کيسانيه، محمد بن حنفيه و ناووسيه و غير آنها حضرت صادق و کاظم عليهما السلام را منسوب به مهدويت ساختند. احاديث مربوط به قيامگر خاندان وحي را محدثان شيعه در اصول حديثي در دوران امام محمد باقر و امام جعفر صادق عليهما السلام تدوين کرده و سلسله سند آنها را پيامبر اکرم و ديگر ائمه رسانده اند. تنها مصداق اين احاديث، حضرت صاحب الزمان سلام الله عليه است که ويژگي هاي بر شمرده شده در احاديث و بخصوص مساله غيبت دقيقا بر حضرتش منطبق مي باشد. بدين ترتيب کسي را نرسد که بر اين روايت خدشه وارد سازد. از جمله محدثان شيعي اهل تاليف، حسن بن محبوب زراد است که کتاب المشيخه را نگاشته. اين کتاب که در ميان اصول حديثي شيعه از کتاب المزني و امثال آن در ميان اهل سنت مشهورتر بوده، در بيشتر از صد سال پيش از شروع غيبت امام عصر سلام الله عليه تدوين شده است. تمام رواياتي که او در اين کتاب نقل کرده، بدون هيج اختلافي در مورد حضرت صاحب عليه السلام واقع گرديده است. از جمله احاديثي که او به سند خود در کتاب خويش آورده، اين حديث امام جعفر صادق عليه السلام است که به حضرتش گفتند. حضرت ابوجعفر عليه السلام مي فرمود: لقائم آل محمد غيبتان واحده طويله و الاخري قصيره: براي قائم آل محمد دو غيبت است که يکي طولاني و ديگري کوتاه



[ صفحه 168]



مي باشد. فرمود: نعم، احداهما اطول من الاخري: آري، يکي از ديگري افزونتر است. تا آخر حديث. پس بنگر که چگونه اين دو غيبت دقيقا در مورد حضرت حجه بن الحسن عليهما السلام واقع گرديده است مولف گويد: اينها روايات شيعه و اهل سنت مي باشد که به تواتر در امامت حضرت مهدي عليه السلام وارد گشته است. اين روايات بيانگر آنند که مهدي موعود سلام الله عليه در آخر الزمان قيام نموده و زمين آکنده از ظلم و جور را لبريز از عدل و داد مي نمايد. عيسي بن مريم که پيامبر اولوالعزم و صاحب شريعت مستقل مي باشد، در پشت سر او نماز مي گزارد. در اين باره، اخبار اهل سنت اگر چه تصريح به ولادت و نسب او - که فرزند امام حسن عسکري است - نمي نمايند، اما در مقام تعارض با روايات شيعه نمي باشند زيرا احاديث اهل تسنن، مهوديت را بطور عام مطروح ساخته و تنها صفات و ويژگي هاي مهدي را بر مي شمارد. حال آنکه در آثار ائمه اطهار عليهم السلام تبلور اين مهدويت و غيبت آن حضرت مشخص گشته است، و حضرت محمد بن حسن بن... بن علي بن ابي طالب را قائم منتظر معرفي مي نمايد - در اين صورت واجب است که به هر دو دسته اين روايات اعتقاد ورزيم. چنانکه حضرت عيسي عليه السلام ويژگي هاي حضرت محمد صلي الله عليه و آله را بر شمرد، و سپس رسول خدا با همان ويژگي ها ظهور نمود. پس ايمان و اذعان به او امري واجب و گريز ناپذير گشت.



[ صفحه 169]