بازگشت

لباس


در روايات از لباس مخصوصي براي حضرت قائم (عج) به هنگام ظهور ياد شده است؛ گاهي از پيراهن رسول خدا (ص) سخن گفته شده و گاه از پيراهن يوسف (ع) به عنوان لباس حضرت به هنگام ظهور نام برده شده است.

يعقوب پسر شعيب مي گويد: امام صادق (ع) فرمود: «آيا نمي خواهي پيراهني را که حضرت قائم به هنگام ظهور، بر تن دارد به تو نشان دهم؟» عرض کردم: البته مايلم آن را ببينم. حضرت، صندوقچه اي را خواست و آن را گشود و از آن پيراهن کرباسي بيرون آورد و آن را باز کرد و در گوشه آستين چپ آن لکه خوني بود.

امام (ع) فرمود: «اين پيراهن پيامبر (ص) است و در روزي که چهار دندان پيشين حضرت را (در جنگ احد) شکستند، آن را بر تن داشت و حضرت قائم (عج) در حالي که اين پيراهن را بر تن دارد، قيام مي کند. من آن خون را بوسيدم و بر ديده خود نهادم. آن گاه حضرت لباس را پيچيده و برداشت». [1] .

مفضل بن عمر مي گويد: امام صادق (ع) فرمود: «مي داني پيراهن يوسف چه بود؟» گفتم: خير، فرمود: «چون براي ابراهيم (ع) آتش افروختند، جبرئيل براي او پيراهني آورد و بر تن او پوشاند تا گرما و سرما به او آسيب نرساند و چون وفات او فرا رسيد، آن را در جلد دعايي نهاد و به بازوي فرزندش اسحاق آويخت. او نيز آن را به يعقوب داد. آن گاه که يوسف متولد شد، يعقوب آن را در بازوي يوسف قرار داد. بر يوسف نيز حوادثي گذشت تا اين که عزيز مصر شد. چون يوسف آن را در آن جا از جلد بيرون آورد، يعقوب (ع) بوي آن را شنيد و اين سخن خداوند در قرآن است که در حکايت يوسف از قول يعقوب مي فرمايد: «و من بوي يوسف را استشمام مي کنم، اگر مرا به خطا نسبت ندهيد» [2] و آن همان پيراهني است که از بهشت فرود آمده است».

عرض کردم: قربانت گردم؛ آن پيراهن به دست چه کسي رسيده است؟ فرمود: «به دست اهل آن است؛ پيراهن همراه قائم ماست؛ آن گاه که ظهور کند». سپس فرمود: «هر پيامبري که دانش يا چيز ديگري را به ارث برده است، همه آنها به محمد (ص) رسيده است». [3] .


پاورقي

[1] نعماني، غيبة، ص 243؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 542؛ حلية الابرار، ج 2، ص 575؛ بحارالانوار، ج 52، ص 355.

[2] يوسف (12) آيه 94.

[3] کافي، ج 1، ص 232؛ کمال الدين، ج 2، ص 674؛ بحارالانوار، ج 52، ص 327.