تمجيد از ايرانيان
ابن عباس مي گويد: خدمت پيامبر (ص) از فارسيان، سخن به ميان آمد، آن حضرت فرمود: «اهل فارس - ايرانيان - جمعي از ما اهل بيت هستند». [1] .
هنگامي که از موالي يا اعاجم [2] ، نزد پيامبر (ص) ياد شد، حضرت رسول (ص) فرمود: «سوگند به خدا که من به آنان بيش تر از شما اطمينان دارم». [3] .
ابن عباس مي گويد: «زماني که پرچم هاي سياه به سوي شما روي آورند، فارسيان را گرامي بداريد؛ زيرا دولت شما با آنهاست». [4] .
روزي اشعث به علي (ع) با اعتراض گفت: اي اميرالمؤمنين! چرا اين عجم ها پيرامون تو گرد آمده، بر ما پيشي گرفته اند؟ حضرت خشمگين شد و در پاسخ فرمود: «چه کسي مرا معذور مي دارد که در مقابل اين آدم هاي بزرگ جثه بي خير که هر کدام از آنان چون دراز گوش بر بستر خود مي غلطند و به خاطر آوازه و فخرفروشي از قومي روي گردان مي شوند؛ آيا به من فرمان مي دهيد تا آنان را از خود دور سازم؟ هر گز، من آنان را کنار نمي زنم [5] تا از جاهلان گردم. سوگند به خدايي که دانه را شکافت و آفريدگان را آفريد، آنان براي بازگرداندن شما به دين اسلام، با شما به نبرد برمي خيزند؛ چنان که شما براي اسلام آوردن در ميانشان شمشير مي کشيد». [6] .
پاورقي
[1] ذِکْر اصبهان، ص 11.
[2] موالي و مولي، در لغت شناسي، واژه هاي گوناگوني دارد. علاّمه اميني در جلد اوّل الغدير، بيست و دو واژه را نقل فرموده اند و در اصطلاح، در آيه و حديث، پنج معنا دارد: ولاء عتق، ولاء اسلام، ولاء حلف، ولاء قبيله، ولاء، در برابر عرب و مراد غير عرب است و اين معنا غالباً مقصود عالمان علم رجال است؛ ر. ک: التقريب و التيسير، ج 2، ص 333.
راز اين که اين کلمه را بر ايرانيان تطبيق مي دهند، شايد به حکم غلبه وجودي و يا استعمالي باشد. چنان که بعضي اين معنا را مدّعي شده اند.
علاوه بر اين در نوشته هاي عالمان قديم و معاصر، اين چنين تفسير شده است و ما به پيروي از آنان چنين تفسير کرده ايم، ولي بر آن پافشاري نداريم.
«فارس» به سرزمين هايي مي گفتند که در برابر کشور روم بود و شامل ايران امروز و بخش ديگري از سرزمين هايي بود که جزء قلمرو ايران آن زمان بود.
[3] ذکر اصبهان، ص 12؛ ر. ک: الجامع الصحيح، ج 5، ص 382.
[4] راموز الاحاديث، ص 33.
[5] با توجه به اين که بازار کوفه اکثراً فارس و ايراني بودند و با زبان فارسي سخن مي گفتند (چنان که از مستدرک الوسائل، ج 13، ص 250، حديث 4، فهميده مي شود.) به خوبي روشن مي شود، که موالي مورد اعتراض اشعث و مورد دفاع اميرمؤمنان، همان ايرانيان بودند.
[6] الغارات، ج 24، ص 498؛ سفينة البحار، ج 2، ص 693؛ ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 284.