بازگشت

امنيت عمومي


رسول خدا (ص) در اين باره مي فرمايد: «هنگامي که عيسي بن مريم از آسمان به زمين آيد و دجّال را به قتل رساند...، چوپان به گوسفندان خود مي گويد: براي چَرا به فلان مکان برويد و در اين ساعت بازگرديد! گله گوسفندي ميان دو کشتزار مي شوند؛ ولي هرگز به خوشه اي از آن تعدّي نمي کنند و شاخه اي از آن را با پاي خود نمي شکنند». [1] .

رسول خدا (ص) مي فرمايد: «... زمين را از عدالت پر مي کند تا جايي که مردم به فطرت خويش باز مي گردند. نه خوني به ناحق ريخته مي شود و نه خوابيده اي را بيدار مي کنند». [2] .

ابن عباس درباره گسترش امنيّت در روزگار مهدي (عج) مي گويد: حتي در آن عصر، گرگ، گوسفند را نمي درد و شير، گاو را از بين نمي برد و مار به انسان آسيبي نمي رساند و موش، انباني را نمي جود و به آن دستبرد نمي زند. [3] .

اميرمؤمنان (ع) مي فرمايد: «هرگاه قائم ما قيام کند، آسمان باران هاي خود را مي بارد و درندگان با چارپايان از در آشتي وارد مي شوند و با انسان ها کاري ندارند تا جايي که زني از عراق به شام مي رود؛ بدون اين که درنده اي او را نگران سازد و يا از درنده اي بترسد». [4] .

نيز آن حضرت مي فرمايد: «لشکر مهدي (عج) ارتش «أعور دجّال» را نابود مي سازد زمين را از وجود آن پاک مي کند. از آن پس، مهدي فرمانروايي شرق و غرب زمين را به دست مي گيرد و از جابلقا تا جابرسا را مي گشايد و بر همه کشورها چيره مي شود و حکومت و فرمانروايي او تثبيت مي گردد». [5] .

آن حضرت با مردم به عدالت رفتار مي کند تا جايي که گوسفند در کنار گرگ به چريدن مشغول است و کودکان با عقرب بازي مي کنند؛ بدون اين که آسيبي به آنان برسد. بدي ها از بين مي رود و نيکي ها بر جاي مي ماند.

در روايتي آمده است: «قيامت برپا نمي شود تا اين که حضرت عيسي فرود آيد... و گرگ در گله اي از گوسفند، همانند سگ گله باشد و شير در گله شتر، گويي بچه شتر ياجفت آن است». [6] .

حذيفه مي گويد: از پيامبر خدا (ص) شنيدم که مي فرمود: «به هنگام ظهور حضرت قائم...، پرندگان در لانه هاي خود تخم گذاري مي کنند و ماهيان در دريا». [7] .

شايد منظور اين باشد که آنها احساس امنيّت مي کنند و بدون دغدغه خاطر در لانه و محلّ زندگي خود تخم گذاري مي کنند.

ابو امامه باهلي مي گويد: روزي پيامبر خدا (ص) براي ما خطبه خواند و در پايان آن فرمود: «پيشواي مردم در آن روزگار مردي صالح است... در آن عصر به گوسفند و گاو تعدّي نمي شود و کينه ها از سينه ها زدوده مي گردد. افسار را از دهان حيوانات برمي دارند (وحيوانات به حقوق ديگران تجاوز نمي کنند تا چه رسد به اين که انسان ها به حقوق يک ديگر تجاوز کنند). کودک دستش را در دهان درنده مي گذارد، ولي حيوان آزاري به او نمي رساند. بچه حيوان در جلو شير و درنده انداخته مي شود و به او آسيبي نمي رسد و شير در ميان گله شتر، همانند سگ گله و گرگ در ميان گوسفندان، مانند سگ گله است». [8] .

شايد اين روايت کنايه از امنيّت کامل و پيدايش جوّ اطمينان به يک ديگر باشد.

نيز آن حضرت مي فرمايد: «روزگاري که عيسي بن مريم به زمين فرود آيد و دجّال را به قتل رساند، مارها و عقرب ها آشکارند و به کسي آزاري نمي رسانند». [9] .

از اين احاديث اندازه امنيّت مالي و جاني در روزگار حضرت مهدي (عج) به خوبي روشن مي گردد؛ زيرا چوپاني که گله خود را به بيابان مي فرستد، از دستبرد انسان ها و تعدّي درندگان به آنها آسوده خاطر است. انساني که به سفر مي رود يا در بين جانوران موذي زندگي مي کند، از آزار و اذيّت آنها در امان است؛ به گونه اي که گويا قانون احترام به حقوق ديگران حتي براي حيوانات درنده و حشرات نيز پذيرفته شده است و همه در برابر آن خاضع و تسليم هستند. شايد مقداري از امنيّت بدين سبب باشد که در روزگار آن حضرت نعمت هاي الهي فراوان است و چون همه جانداران نيز از آن نعمت ها بهره مندند و احساس امنيّت مي کنند، به کسي آسيب نمي رسانند.

امنيّت عمومي در عصر امام زمان (عج) چنان فراگير مي شود که حتي اگر کسي به خواب رود، اطمينان دارد که او را بيدار نمي کنند و مزاحم خواب او نمي گردند.

رسول خدا (ص) در اين باره مي فرمايد: «امّت مهدي به آن حضرت پناه مي برند؛ چنان که زنبورهاي عسل به ملکه خود پناه مي آورند. آن حضرت زمين را پر از عدل و داد مي کند؛ چنان که (پيش از آن) پر از ستم و جور شده بود؛ به حدّي که مردم به فطرت نخستين خود بازمي گردند. شخص خوابيده را از خوابش بيدار نمي کنند و خون کسي ريخته نمي شود». [10] .


پاورقي

[1] ابن طاووس، ملاحم، ص 97.

[2] ابن حمّاد، فتن، ص 99؛ متقي هندي، برهان، ص 78؛ ابن طاووس، ملاحم، ص 70؛ ر. ک: عقدالدرر، ص 156؛ القول المختصر، ص 19؛ سفاريني، لوائح، ج 2، ص 12؛ طوسي، غيبة، ص 274؛ خرائج، ج 3، ص 1149؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 514؛ بحارالانوار، ج 52، ص 290.

[3] بحارالانوار، ج 1، ص 61؛ بيهقي، سنن، ج 9، ص 180.

[4] صدوق، خصال، باب 400، ص 255؛ الامامة و التبصره، ص 131؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 494؛ بحارالانوار، ج 52، ص 316.

[5] ينابيع المودّه، ص 422؛ المحجّه، ص 425؛ احقاق الحق، ج 13، ص 341.

[6] عبدالرزاق، مصنّف، ج 11، ص 401؛ ر. ک: احمد، مسند، ج 2، ص 437، 438؛ ابن حمّاد، فتن، ص 162.

[7] اختصاص، ص 208؛ بحارالانوار، ج 52، ص 304.

[8] طيالسي، مسند، ج 10، ص 335؛ ابن طاووس، ملاحم، ص 152.

[9] ابن طاووس، ملاحم، ص 97.

[10] الحاوي للفتاوي، ج 2، ص 77؛ ابن طاووس، ملاحم، ص 70 و در ص 63، با اندکي تفاوت؛ احقاق الحق، ج 13، ص 154.