بازگشت

رشد معنويت و اخلاق


اميرمؤمنان (ع) مي فرمايد: «مردم در روزگار مهدي (عج) به عبادت و دين روي مي آورند و نماز را با جماعت برگزار مي کنند». [1] .

امام صادق (ع) مي فرمايد: «خانه هاي کوفه به رودخانه کربلا و حيره متصل مي شود؛ به گونه اي که فرد نمازگزار روز جمعه براي شرکت در نماز جمعه سوار بر مرکبي تيزرو مي شود، ولي بدان نمي رسد». [2] .

شايد اين کنايه از افزايش و تراکم جمعيت باشد که مانع شرکت و حضور به هنگام او در نماز جمعه مي گردد و اين که همه نمازگزاران در يک جا گرد مي آيند و بيش از يک نماز جمعه، برگزار نمي شود، شايد بر اثر يکي شدن اين سه شهر باشد؛ زيرا از نظر شرعي برگزاري بيش از يک نماز جمعه در يک شهر جايز نيست.

مفضل بن عمر مي گويد: امام صادق (ع) مي فرمود: «هنگامي که قائم ما قيام کند، شخص شب را به صبح مي رساند، در حالي که نادان، ترسو و بخيل است و به هنگام صبح، داناترين مردم، شجاع ترين آنان و بخشنده ترين انسان هاست و پيروزي پيشاپيش امام در حرکت خواهد بود». [3] .

حضرت علي (ع) مي فرمايد: «هنگامي که قائم ما قيام کند...، کينه هاي بندگان نسبت به يک ديگر از دل هاي شان زدوده مي گردد». [4] .

نيز پيامبر مکرّم اسلام در اين باره مي فرمايد: «... در آن روزگار کينه ها و دشمني ها از دل ها زدوده خواهد گشت». [5] .

درباره نابودي فساد اخلاقي و انحراف، پيشواي دوم شيعيان مي فرمايد: «خداوند در آخرالزمان مردي را برمي انگيزد که کسي از منحرفان و فاسدان نمي ماند مگر اين که اصلاح گردد». [6] .

يکي از ويژگي هاي روزگار حضرت مهدي (عج) اين است که حرص و طمع از ميان مي رود و روح بي نيازي در انسان ها پديدار مي شود.

رسول خدا (ص) مي فرمايد: «زماني که حضرت مهدي (عج) قيام کند، خداوند، غنا و بي نيازي را در دل بندگانش مي نهد؛ به گونه اي که حضرت اعلام مي کند، هر کس به مال و ثروت نياز دارد، بيايد؛ ولي براي آن، کسي پيشقدم نمي شود». [7] .

نکته جالب توجّه در اين روايت، اين است که در حديث واژه «عباد» به کار رفته است؛ يعني اين دگرگوني روحي به گروه ويژه اي اختصاص ندارد؛ بلکه اين دگرگوني دروني در همه انسان ها پديد مي آيد.

هم چنين آن حضرت مي فرمايد: «شما را به مهدي (عج) بشارت مي دهم که به سوي مردم برانگيخته مي گردد؛ در حالي که زلزله ها و اختلاف بر مردم چيره است. آن گاه زمين را پر از عدل و داد مي کند؛ چنان که پر از ستم و جور شده است و ساکنان زمين و آسمان از او خشنودمي گردند.

خداوند، دل هاي امّت محمد (ص) را سرشار از بي نيازي مي کند؛ به گونه اي که منادي ندا مي دهد، هر کس به مالي نياز دارد؛ بيايد (تا نيازش رفع شود) ولي جز يک نفر کسي نمي آيد. آن گاه حضرت مهدي (عج) به او مي فرمايد: «نزد خزينه دار برو و بگو مهدي دستور داده است که به من مال و ثروت بدهي». خزانه دار مي گويد: دو دستي پول ها را جمع کن. او نيز پول ها را در دامن خود مي ريزد؛ ولي هنوز از آن جا بيرون نرفته است که از رفتار خويش پشيمان مي گردد و با خود مي گويد: چه شد که من طمعکارترين امّت پيامبر (ص) شدم! آيا کسي که سبب غنا و بي نيازي آنان گشت، از بي نياز کردن من ناتوان است. آن گاه باز مي گردد تا اموال را بازگرداند؛ امّا خزانه دار نمي پذيرد و مي گويد: ماچيزي را که بخشيديم پس نمي گيريم!». [8] .

در روايت جمله يملأ قُلوب أمّة محمد به کار رفته است که شايسته دقت است؛ زيرا غنا و بي نيازي مطرح نيست؛ بلکه استغنا و بي نيازي روح مطرح است و ممکن است انسان فقير باشد، ولي روحي بي نياز داشته باشد. در اين روايت، جمله يملأ قلوب آمده است که مي رساند قلب هاي آنان پر از حس بي نيازي است و افزون بر آن از نظر مالي نيز در وضعيت خوبي به سر مي برند.

درباره رشد خرد، کمال اخلاقي و قوّت قلب مردم در روزگار حضرت مهدي (عج) رواياتي رسيده است که به بازگويي چند روايت بسنده مي کنيم:

امام باقر (ع) مي فرمايد: «هنگامي که حضرت قائم ما قيام کند، دستش را بر سر بندگان خدا مي گذارد و خردهاي شان را جمع کرده (تمرکز مي بخشد و رشد مي دهد) اخلاقشان را کامل مي کند». [9] در بحارالانوار «أحلامهم» يعني آرزوهاي شان [10] آمده است.

امام زمان (عج) چون دستورات اسلامي را به طور کامل اجرا مي کند، باعث رشد فکري مردم مي شود و هدف پيامبر اکرم (ص) که مي فرمايد: «براي به کمال رساندن اخلاق مردم مبعوث شدم» تحقق مي يابد.

رسول خدا (ص) به حضرت فاطمه (س) مي فرمايد: «خداوند از نسل اين دو (حسن و حسين (ع)) شخصي را برمي انگيزد که دژهاي گمراهي را مي گشايد و دل هاي سياه قفل خورده را تسخير مي نمايد». [11] .

امام باقر (ع) مي فرمايد: اميرمؤمنان (ع) فرمود: «مردي از فرزندانم ظهور مي کند... و دستش را بر سر بندگان خدا مي گذارد. آن گاه هيچ مؤمني نمي ماند، مگر اين که، دلش از پاره هاي بزرگ آهن و سندان محکم تر مي شود و توان چهل مرد را دارد». [12] .

مردم در روزگار حضرت قائم (عج) فريبندگي دنيا را باور کرده، همه گرفتاري ها و گناهان را از آن مي دانند و از نظر ايمان و تقوا به حدّي مي رسند که ديگر دنيا مايه فريب آنان نمي شود.

رسول خدا (ص) مي فرمايد: «زمين بهترين چيزهايي که در دل دارد، بيرون مي ريزد؛ مانند پاره هاي طلا و نقره. آن گاه قاتل مي آيد و چنين مي گويد: براي اينها دست به قتل زدم و کسي که قطع رحم کرده است؛ مي گويد: اين باعث قطع رحم شده بود. دزد مي گويد: براي اين دستم بريده شد. پس همگي طلا را رها مي کنند و چيزي از آن بر نمي دارند». [13] .

زيد زراد مي گويد: به امام صادق (ع) عرض کردم: بيم آن داريم که از مؤمنان نباشيم. فرمود: «چرا؟» عرض کردم: چون در ميان خود، کسي را نمي يابيم که برادر ديني خود را بر درهم و دينارش برتري دهد و مي بينيم که درهم و دينار در نزد ما برتري دارد بر برادر مؤمني که ميان ما و او را دوستي و ولايت اميرمؤمنان (ع) پيوند زده است.

حضرت فرمود: «خير، شما مؤمن هستيد؛ ولي ايمانتان کامل نمي گردد، مگر آن که قائم ما ظهور کند. در آن هنگام، خداوند در شما بردباري و شکيبايي پديد مي آورد و آن گاه مؤمن کامل خواهيد شد». [14] .


پاورقي

[1] الارشاد، ص 362؛ طوسي، غيبة، ص 295؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 537؛ وافي، ج 2، ص 112؛ بحارالانوار، ج 52، ص 330، 337.

[2] عقد الدرر، ص 159.

[3] طوسي، غيبة، ص 295؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 537؛ وافي، ج 2، ص 112؛ بحارالانوار، ج 52، ص 337.330.

[4] وافي، ج 2، ص 113، به نقل از: فتوحات مکّيه.

[5] خصال، ج 2، ص 254، ح 1051.

[6] عبدالرزاق، مصنّف، ج 11، ص 402؛ ابن حمّاد، فتن، ص 162؛ ابن طاووس، ملاحم، ص 152.

[7] منن الرحمن، ج 2، ص 42؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 524؛ به نقل از: اميرالمؤمنين (ع).

[8] ابن طاووس، ملاحم، ص 71؛ احقاق الحق، ج 13، ص 186؛ الشيعة و الرجعه، ج 1، ص 27.

[9] احمد، مسند، ج 3، ص 37، 52؛ جامع احاديث الشيعه، ج 1، ص 34؛ احقاق الحق، ج 13، ص 146.

[10] کافي، ج 1، ص 25؛ خرائج، ج 2، ص 840؛ کمال الدين، ج 2، ص 675.

[11] بحارالانوار، ج 52، ص 336.

[12] عقد الدرر، ص 152؛ احقاق الحق، ج 13، ص 116؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 448، 495.

[13] کمال الدين، ج 2، ص 653؛ دلائل الامامه، ص 243؛ کامل الزيارات، ص 119.

[14] مسلم، صحيح، ج 2، ص 701؛ ترمذي، صحيح، ج 34، ص 493؛ ابويعلي، مسند، ج 11، ص 32؛ جامع الاصول، ج 11، ص 38.