بازگشت

شيطان


وهب بن جميع مي گويد: از حضرت صادق (ع) پرسيدم: اين که خداوند به شيطان فرمود: (فإنَّکَ من المُنظرينَ إلي يَوْمِ الوَقْتِ الْمَعلُوم؛ [1] (خداوند فرمود): آري، به تو (شيطان) مهلت داده خواهد شد تا به وقت معيّن و روز معلوم)، اين وقت معلوم چه زماني خواهدبود؟ فرمود: «آيا پنداشته اي اين روز، روز قيامت است؟ خداوند تا روز قيام قائم ما، به شيطان مهلت داده است. وقتي خداوند او را مبعوث مي کند (و اجازه قيام مي دهد)، حضرت به مسجد کوفه مي رود. در آن هنگام شيطان در حالي که با زانوان خود راه مي رود، به آن جا مي آيد و مي گويد: اي واي بر من از امروز!

حضرت مهدي پيشاني او را مي گيرد و گردنش را مي زند و آن هنگام، روز وقت معلوم است که مهلت شيطان به پايان مي رسد». [2] .


پاورقي

[1] حجر (15) آيه 38.

[2] عياشي، تفسير، ج 2، ص 243؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 551؛ تفسير صافي، ج 1، ص 906؛ تفسير برهان، ج 2، ص 343؛ بحارالانوار، ج 60، ص 254.

علاّمه سيد محمد حسين طباطبائي، روايت ديگري را به همين مضمون از تفسير قمي آورده، در دنباله آن مي فرمايد: روايات وارد شده از اهل بيت (ع) در تفسير اکثر آيات قيامت که گاهي آيات را به ظهور حضرت مهدي (عج) و گاهي به رجعت و گاهي به قيامت تفسير مي کند، شايد بدين لحاظ است که اين سه روز در ظاهر شدن حقايق شريکند؛ هر چند از حيث شدت و ضعف با هم اختلاف دارند؛ الميزان في تفسير القرآن، ج 12، ص 184؛ الرجعة في احاديث الفريقين.