بازگشت

عرب ها


روايات مربوط به شرکت عرب ها در قيام حضرت مهدي (عج) بر دو دسته اند: برخي بر عدم شرکت آنان در انقلاب مهدي (عج) دلالت دارد و تعدادي از روايات، برخي ازشهرهاي کشورهاي عربي را نام مي برد که از آن جا افرادي به پشتيباني از حضرت قيام مي کنند.

رواياتي که دلالت بر عدم شرکت عرب ها دارد، در صورت صحيح بودن سند، قابل توجيه است؛ زيرا ممکن است در سپاهيان مخصوصي - که در آغاز قيام همراه حضرت خواهند بود - عرب ها شرکت نداشته باشند؛ چنان چه شيخ حرّ عاملي در کتاب اثبات الهداة روايات را اين گونه شرح داده است و درباره شهرهاي عربي نيز که در روايات نام برده شده است، شايد از آن جا سپاهيان غير عربي - که در آن جا سکونت دارند - به ياري حضرت بشتابند؛ نه کساني که اصالت عربي دارند و يا مراد حکومت ها و دولت هاي عربي است. به اين دسته روايات توجّه کنيد:

امام صادق (ع) مي فرمايد: «از عرب ها بپرهيزيد؛ زيرا آينده بد و خطرناکي درپيش دارند؛ مگر نه اين است که کسي از آنان همراه حضرت مهدي قيام نمي کند». [1] شيخ حرّ عاملي مي گويد: شايد مراد از اين سخن امام صادق (ع) آغاز قيام حضرت (ع) است يا کنايه از کمي شرکت آنان است....

رسول خدا (ص) مي فرمايد: «بزرگان و انسان هاي شريفي از سرزمين شام (سوريه) به حضرت مهدي (عج) مي پيوندند و نيز کساني که از قبايل و سرزمين هاي گوناگون اطراف شام هستند؛ آنان چنانند که گويي دل هاي شان پاره هاي آهن است. آنان پارسايان شب و شيران روزند». [2] .

امام باقر (ع) مي فرمايد: «سي صد و سيزده نفر، به عدد ياران جنگ بدر، در ميان رکن و مقام (در کعبه) با حضرت مهدي (عج) بيعت مي کنند. در ميان آنان بزرگاني از مردم مصر و نيکاني از شام و نيکاني از مردم عراق به چشم مي خورند. حضرت فرمانروايي خواهدکرد، آن مقدار که خدا بخواهد». [3] .

نيز امام باقر (ع) درباره شهر کوفه مي فرمايد: «هنگامي که حضرت قائم (عج) ظهور کند و به کوفه بيايد، خداوند از پشت کوفه (نجف) هفتاد هزار انسان صديق و راستگو را برمي انگيزد. آنان از ياران و اصحاب حضرتش خواهند بود». [4] .


پاورقي

[1] طوسي، غيبة، ص 284؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 517؛ بحارالانوار، ج 52، ص 333.

[2] ابن طاووس، ملاحم، ص 142؛ بحارالانوار، ج 52، ص 304.

[3] طوسي، غيبة، چاپ جديد، ص 477؛ بحارالانوار، ج 52، ص 334؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 518.

[4] ابن طاووس، ملاحم، ص 43؛ ينابيع المودّه، ج 2، ص 435؛ الشيعة و الرجعه، ج 1، ص 456.