بازگشت

اهل کتاب


عبداللَّه بن بکير از امام کاظم (ع) درباره تفسير آيه (وَلَهُ أسْلَمُ مَنْ في السَّمواتِ و الأرض طَوْعاًوکرْهاً؛ [1] هر آن که در آسمان و زمين است چه از روي اختيار يا اجبار مطيع فرمان خداست) سؤال کرد.

امام فرمود: «اين آيه درباره قائم (عج) فرود آمده است؛ هنگامي که عليه يهود، نصارا،صابئيان، مادي گرايان و برگشتگان از اسلام و کافران در شرق و غرب کره زمين قيام مي کند و اسلام را به آنان پيشنهاد مي نمايد. هر کس از روي ميل پذيرفت، دستور مي دهد که نماز بخواند وزکات بدهد وبر طبق آن چه فرد مسلمان مأمور به انجام آن است، رفتار نمايد و هر کس مسلمان نشود، گردنش را مي زند تا آن که در شرق و غرب جهان، يک کافر برجاي نماند».

عبداللَّه بن بکير پرسيد: قربانت گردم، در روي زمين مردم بسياري هستند؛ چگونه حضرت مي تواند همه آنان را مسلمان کند يا گردن بزند؟

امام کاظم (ع) فرمود: «وقتي خداوند چيزي را اراده کند، چيز اندک را بسيار و بسيار اندک مي گرداند». [2] .

شهر بن حوشب مي گويد: حجاج به من گفت: اي شهر! در قرآن آيه اي است که مرا خسته کرده است (و معناي آن را نمي فهمم). گفتم: کدام آيه؟ گفت: آن جا که خداوند مي فرمايد: (وإن من أهل الکتاب إلاّ ليؤمننّ به قبل موته؛ [3] هيچ يک از اهل کتاب نيست مگر آن که قبل از مرگش ايمان مي آورد) و مکرر اتفاق افتاده است که فردي نصراني يا يهودي را پيش من مي آورند وگردنش را مي زنم و آن گاه به لب هايش خيره مي شوم، ولي حرکتي نمي کند تا اين که نفس او قطع مي شود.

شهر بن حوشب مي گويد: به او گفتم: معناي آيه، اين نيست که تو پنداشتي؛ بلکه مراداين است که وقتي پيش از قيامت، عيسي بن مريم از آسمان فرود آيد و به حضرت قائم (عج) اقتدا کند، در آن هنگام هيچ يهودي و نصراني نمي ماند، مگر آن که پيش از مرگ به او ايمان مي آورد.

حجاج پرسيد: اين تفسير را از کجا فرا گرفته اي و چه کسي آن را به تو آموخته است؟ گفتم: اين تفسير را امام باقر (ع) فرمود. حجاج گفت: از چشمه اي زلال به دست آورده اي. [4] .

رسول خدا (ص) مي فرمايد: «قيامت برپا نمي شود، مگر آن که با يهود بجنگيد. آن گاه يهوديان (شکست خورده) مي گريزند و پشت سنگ ها پنهان مي شوند؛ ولي سنگ فرياد مي زند: اي مسلمان! اي بنده خدا! اين يهودي پشت من پنهان شده است». [5] .

رسول خدا (ص) مي فرمايد: «... يهودياني که با دجّال هستند، مي گريزند و پنهان مي شوند؛ ولي درختان و سنگ ها فرياد برمي آورند: اي روح اللَّه! اين يهودي است. حضرت نيز آنان را مي کشد و کسي را بر جاي نمي گذارد». [6] .

البته از روايات ديگري فهميده مي شود که ستيز و رويارويي حضرت با اهل کتاب هميشه يکسان نبوده، بلکه در مواردي با دريافت جزيه به آنان اجازه مي دهد به دين خودشان بر جاي بمانند و با گروهي به بحث و مناظره بپردازد و آنان را با اين روش به اسلام دعوت مي کند و ممکن است بگوييم در آغاز قيام با آنان به بحث مي پردازد و با کساني که حق را پنهان سازند، مي جنگد.

ابوبصير مي گويد: به امام صادق (ع) عرض کردم: حضرت قائم (عج) تا پايان زندگاني در مسجد سهله (کوفه) خواهد ماند؟ فرمود: «آري». پرسيدم: اهل ذمّه، در نظرش چگونه خواهند بود؟ فرمود: «با آنان از راه مسالمت آميز وارد مي شود؛ هم چنان که پيامبر (ص) رفتار مي کرد. آنان در حال خواري جزيه مي پردازند». [7] .

ابن اثير مي گويد: در آن روزگار هيچ اهل ذمّه اي نمي ماند که جزيه بپردازد. [8] .

ابن شوذب مي گويد: بدين علّت به حضرت قائم (عج) مهدي مي گويند که به سوي يکي از کوه هاي شام هدايت مي شود و در آن جا اسفار تورات را خارج مي سازد و با آن با يهوديان به بحث و مناظره مي پردازد و گروهي از آنان به دست حضرت اسلام مي آورند». [9] .


پاورقي

[1] آل عمران (3) آيه 84.

[2] عياشي، تفسير، ج 1، ص 183؛ نورالثقلين، ج 1، ص 362؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 549؛ تفسير صافي، ج 1، ص 267؛ بحارالانوار، ج 52، ص 340.

[3] نساء (4) آيه 159.

[4] تفسير قمي، ص 146؛ احقاق الحق، ج 13، ص 332؛ العرائس الواضحه، ص 209؛ بحارالانوار، ج 14، ص 349.

ابن اثير مي گويد: در آن روزگار هيچ اهل ذمّه اي نمي ماند که جزيه بپردازد. شايد مراد اين باشد که اهل ذمّه يا اسلام مي آوردند يا کشته مي شدند. البته رواياتي نيز برخلاف اين معنا وارد شده است؛ نهايه، ج 5، ص 197.

[5] احمد، مسند، ج 2، ص 398، 520.

[6] احمد، مسند، ج 3، ص 367؛ حاکم، مستدرک، ج 4، ص 503؛ ر. ک: ابن حمّاد، فتن، ص 159؛ ابن ماجه، سنن، ج 2، ص 1359.

[7] بحارالانوار، ج 52، ص 376.

[8] نهايه، ج 5، ص 197.

[9] عقد الدرر، ص 40.