بازگشت

حقانيت مهدي موعود


مرحوم حاج ميرزا زين العابدين شيرواني در کتاب شريف بستان السياحه (ص 539) در ذکر آن جناب گويد:

حضرت واهب العطايا آن حضرت را مانند يحيي عليه السلام در حالت طفوليت حکمت عطا فرمود: و در صغر سن امام انام گردانيد. و بسان عيسي بن مريم عليه السلام در وقت صباوت به مرتبه ارجمند رسانيد. عجب است از اشخاصي که قائل اند بر اين که خواجه خضر و الياس از انبياء و شيطان و دجال از اهداء در قيد حياتند؛ و انکار دارند وجود ذي وجود صاحب الزمان را و حال آنکه آن حضرت افضل است از انبياء سلف، و اوست ولد صاحب نبوت مطلقه و ولايت کليه.

عجب تر آن که بعضي از متصوفه که خود را از اهل دانش شمارند و از ارباب بينش پندارند قائلند بر اين که در ملک هندوستان در ميان برهمنان و جوکيان مرتاضان و رياضت کشان مي باشند که به سبب حبس نفس و قلت اکل جند هزار سال عمر کرده و مي کنند، با وجود اين منکر وجود آن حضرت اند.

فقير گويد:

انکار وجود آن حضرت در حقيقت انکار باري تعالي است، منت خداي را که فقير را همچنان آفتاب روشن که کيمياگر از اجزاي متفرقه اکسيري ساخته بر نقره طرح مي کند و آن نقره را طلاي احمر مي سازد و حال آنکه در اندک زمان پوشيده و نابود مي شود و طلا بر عکس آن چند هزار سال بر يم منوال است و نابود نمي شود، پس اگر ولي خدا مانند آن کيميا از اکسير التفات خويش، بدن خود را همرنگ روح گرداند و باقي و دائم سازد، بعيد نخواهد بود. آنان که منکر وجود آن حضرتند و لفظ مهدي و صاحب الزمان را تاءويل مي کنند، از کوردلي ايشان است، و الا به اندک شعوري چه جاي انکار است والله يهدي من يشاء الي صراط مستقيم.

اين بود کلام محققانه مرحوم شيرواني در بستان البسياحه که به عنوان مزيد بصيرت نقل آنرا مغتنم دانسته ايم.

علاوه اينکه اعاجيب تاءثيرات تکويني نفس از حبس دم و ديگر رياضات و مجاهدات حتي از طوايفي با وجود کفر آنان از حد عد و احصاء خارج است، و بسياري از آنها در زير مربوطه مسطور است، تا چه رسد در خواص ‍ نفسي که قدسي و عقل فعال مصادف وجود طبيعي است. در باب سي و نهم کتاب غايه المراد في وفق الاعداد که از اصول و امهات کتب علم شريف اوفاق است تا حدي در دم و هم و غير آنها که مرتاضان را است عنوان شده است که موجب اعجاب آدمي است، و ما از جهت خوف اطناب از تعرض بدان اعراض کرده ايم. [1] .


پاورقي

[1] نهج الولايه، ص 17.