اشهد الله و اشهد ملائکته و اشهدک يا مولاي... انت نظام الدين
اُشهِدُ اللّهَ وَ اُشهِدُ مَلائکَتَهُ و اُشهِدُکَ يا مَولايَ بهذا ظاهِرُهُ کَباطِنِه و سِرُّهُ کَعَلانيَتِهِ وَ اَنتَ الشاهِدُ علي ذلک و هو عَهدي اليک و ميثاقي لديک اِذ اَنتَ نظام الدّين و يَعسُوبُ المتّقين و عزّ الموحدّين و بذلک امرني ربّ العالمين.
گواه ميگيرم خدا را و گواه ميگيرم فرشتگانش را و گواه ميگيرم تو را اي مولايم! به اين اعتقاد قلبي که نسبت به تو دارم. عقيدهاي که ظاهرش مانند باطن و سرّش همانند آشکار آن است و تو خود بر آن شاهدي و آن عهد من است با تو و پيمان من است در پيشگاه تو؛ چون تو خود نظام دين هستي و پيشواي متقيان و عزّت يکتاپرستان، و پروردگار جهان مرا بر آن امر فرموده است.
بر ادّعا و اعتقاد خويش گواه ميگيرم خداوند و فرشتگان را و امام زمان (ع) را به عنوان شاهد و گواه خود ياد ميکنم.
و اعلام ميکنم که در ظاهر و باطن و پنهان و آشکار بر همين مرام هستم (و در همين جا دوباره خود حضرت را شاهد و گواه ميآورم) «و انت الشاهد علي ذلک» و اين به نمايش گذاشتن اوج اُنس و قُرب است. در ادامه سخن از عهد و ميثاق با حضرتش ميرود.
جريان معرفتي و اعتقادي خود را نشان دادم و گواهي دادم که پنهان و آشکارش يکي است؛ زيرا از نگاه آسيبشناسي اعتقادي چه بسا انسان دچار آسيبهاي «شک»، «شبهه»، «ريا» و «سمعه» شود؛ يعني يا در ساحت نظري (شک و شبهه) و يا در ساحت عملي (ريا و سمعه) ممکن است انسان دچار آسيب بشود.
اين گونه است که در دعاي دوران غيبت امام زمان (ع) آمده است:
وَاجعَل ذلک منّا خالِصاً مِن کُلّ شَک وَ شُبهَهٍ و رياءٍ و سُمعَهٍ حَتّي لا نُريدَ بِه غيرَکَ وَ لانَطلُبَ بِهِ اِلاّ وَجهَکَ.
خداوندا! اين عقيده ما را از هرگونه آسيبهاي شک، شبهه، خودنمايي و شهرت خالص گردان؛ تا اينکه به وسيله آن عقيده فقط تو را بخواهيم و تو را طلب کنيم.
دوباره دلبر خود و امام عصر خويش را شاهد و گواه ميگيرم، «و انت الشاهد علي ذلک» که تو بر اين اظهار ارادت و جريان معرفتي و اعتقادي من آگاه هستي. چه خوش است اين اوج اُنس و قرب و نجواي عاشقانه!
در ادامه عهد و ميثاق خود را با تو ياد و بازخواني ميکنم؛ چون که تو نظامِ دين هستي. قواعد علم و اساس آن و قوام و چهار چوب علم و دين بر قامت بلند تو استوار است. تو و اجداد معصومت ارکان توحيد هستيد. آنان که عهد و ميثاق خود را از شما بگسلند و قطع نمايند، از مدار حق بيرون شدهاند و در مدار باطل دچار تيه و سرگرداني گشتهاند.