بازگشت

منتظر متوقع لايامک


منتظر و چشم به راه تو و همواره متوقع دوران ظهورت مي‌باشم.

من براي ظهور تو در حالت آماده باش به سر مي‌برم‌. آماده باش و انتظار من «وقوع» دارد و واقع شده و از «عمل و ثبات» برخودار است و اين گونه فرهنگ بارها و بالنده را در سايه سار روايت‌هاي يافته‌ايم که بيان مي‌دارند: انتظار از جنس عمل است و بالاتر از عمل يعني افضل اعمال.

من نه تنها در تو و جايگاه تو به خلاف جاهلانِ مُردار صفت و کفرپيشه از جهل و جهلالت رسته‌ام، بلکه با معرفتي سرشار، رشته دل را با عشقي به تو بسته‌ام و چشم به راه تو دوخته و با بال و پري سوخته؛ به همراه جانم افق سبز ظهور را به نظاره مي‌نشينم.

من نه تنها همانند جاهلان سرگردان نيستم و در تشخيص وضعيت و تکليف و برنامه‌هاي حال و آيندهِ خود سردرگم هستم، بلکه سراپا در حالت آماده باش و قوت و ثبات مي‌باشم.