بازگشت

و لا اتحير مع من جهلک و جهل بک


و سرگردان نيستم همراه با کسي که نادان به وجود تو و نادان به مقام تو است.

آناني که پيوسته زمزمهِ هماهنگي و همراهي و همدلي با حقايق و سنّت‌هاي حاکم بر هستي را سر مي‌دهند، از جهل و سرگرداني به دور مي‌مانند و به نور راهياب مي‌شوند؛ زيرا سرود خوش‌

«اللهم عرفني نفسک فانّک اِن لم تُعَرٍّفني نَفسَک لَم اَعرِف نَبِيک، اللهم عرفني رسولک فانّک ان لم تعرفني رسولک لم اَعرِف حجتک اللهم عرفني حجتک فانک ان لم تعرفني حجتک ظلمتُ عَن ديني» [1] را با جان خويش سر مي‌دهند و معرفت خدا، رسول خدا را و حجّت خدا را در يک چرخهِ نظام‌مند فکري - اعتقادي مي‌بينند و مي‌طلبد. اين هستي بي حاکم نمي‌تواند باشد و اين روابط پيچيده موجود در هستي بدون ضوابط و قانون نيست. حاکم قانونگذار فرستاده خود را براي ارايهِ قوانين و اجراي آن مي‌فرستد حجّت خدا آن مسير را ادامه مي‌دهد. اگر چنين نباشد هستي بدون سکانّ دار مي‌ماند، و با نبود کانونِ قانونمندي و «مدار دهر» [2] و «نواميس عصر» [3] نابوديِ زمين همهِ ساکنان آن قطعي رحمتي است.

من اين جريان معرفتي را به برکت وجود تو اي حجّت خدادريافته‌ام و جان گرفته‌ام و از مُراداران متحرّک دوري گزيده‌ام چه آنان که تو را نشناسند گذرعمر را به «ميتهِ جاهليّت‌» [4] سپري کرده‌اند و کفر و مردار بودن را نشان گرفته‌اند.

چنين است که من خودم را در سايهِ عنايت و هدايت تو - اي وليّ خدا - يافته‌ام و اگر تو و عنايت تونبود گم شده بودم و گمراه.

«ظلمتُ عن ديني» ضال، گم شدن و گمراه شدن را پيوسته بهم دارد؛ از همين روست که در قرآن هم مي‌خوانيم «اَلذين خسروا انفسهم فهم لا يؤ‌منون؛ آناني که خودشان را مي‌بازند و از دست مي‌دهند؛ هرگز ايمان نمي‌آورند» [5] ايمان کبوتري است که بايد روي آشيانه «وجود خود» بار يابد.

کساني که تو و جايگاه تو را نشناختند؛ خود را گم کرده و گمراه شده‌اند و در بهت و سرگرداني دست و پا مي‌زنند.

آن‌ها از سر جهل و ناداني با تو چه‌ها کردند و ندانستند با تو چگونه برخورد و رفتار بنمايند.ولي آناني که پيوسته فرياد زده‌اند «اسئلک ان تدخلني في جمله العارفين بهم و بحقهم» [6] و خواسته‌اند که در گروه معرفت يافتگان به «شخص» و «شخصيت» پاکان هستي و معصومين قرار گيرند، آنان و جايگاه آنان را بشناسند، چگونه مي‌توانند سرگردان و متحيّر باشند. آن‌ها به نور رسيده‌اند و به نور راه يافته‌اند، پس سرگرداني براي آنان معنا ندارد.


پاورقي

[1] دعا صاحب الامر در دوران غيبت مفاتيح الجنان.

[2] اعمال شب نيمهِ شعبان،همان.

[3] اعمال شب نيمه شعبان، همان.

[4] من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميته جاهليّه، ينابيع الموده، قندوزي.

[5] انعام/ 12.

[6] زيارت جامعهِ کبيره، مفاتيح الجنان.