و اشهد انک الحق الثابت الذي لا عيب فيه
گواهي ميدهم بر اين که تو حقّ پايداري و هيچ عيبي بر تو روا نميباشد.
اين فراز از دعا جريان معرفتي ما را به درودها و سلامها «سير» ميدهد و به همراه خود «نظر» و درنگِ راهياب را؛ با خود گسيل و به آستانه حضور و «شهود» و آگاهي رهنمون ميکند.
هر چه آستانهِ وجودي ما از «تسليم» و «سلام»ها بيشتر بهرهمند باشد؛ حضور و آگاهي ما و شهود و شهادت ما از افق بلند و بالندهتري برخوردار خواهد شد.
آناني که سعهِ وجودي خويش را از تنگناها و تاريکي رهانيدهاند و خودِ خويش را از دست ندادهاند. و نباختهاند، به عشق و ايمان بار مييابند. همان لنگرگاهي که ميتواند آنها را از سرگرداني و گردابها پناه باشد. همان کوثري که يا خير و برکتهاي فراوان، از همه شرور و پستيها؛ امن و امان خواهد بود.
«الذين خسروا انفسهم فهم لا يؤمنون»؛ [1] .
آناني که خودشان را از دست دادهاند، هرگز به آستانهِ ايمان راه نمييابند».
«سعهِ وجودي» ما آستانهِ قُربِ بي کرانهها را بر ميتابد، در ساحل آرام خود سرود «سلام» را سر ميدهد و حضور و شهود «حقّ» را به انتظار مينشيند. چشم به راه «حقّ» که هم پايدار است و از تمامي تزلزلها به دور است. از تمامي باطلها بر کنار است و هيچ نقصاني بدان راه نمييابد.
اين گونه است که با سلام و تسليم خود به شهادت و شهود «حق» يار مييابد. اگر خودِ خود را زکف ندهد و حفظ نمايد و با حدود و سنّتهاي حاکم بر هستي نستيزد. و همراه و هماهنگ با قانونمنديهاي حاکم بر خود و هستي باشد، به باور و عشق سرشار دست يافته است. همان عشقي که با سعه وجودياش تناسب دارد و نياز حقيقي اوست. «هدي للمتقين» [2] ؛ دست يافتن به عشقي که سراسر سعهِ وجودي ما را پوشش دهد و از سرگردانيها و تاريکيها رها سازد در گرو حفظ خودِ خودمان است و در نيافتادن با حدود و مرزها ميباشد.
آري، پيوسته حق با شما است و در شما است و از شما است و به سوي شماست و شما اهل حق و معدن حق هستيد؛
«والحق معکم و فيکم و منکم و اليکم و انتم اهله و معدنه» [3] .
امام باقر (ع) ميفرمايد:
«لَيسَ عِندَ اَحَدٍ مِنَ النّاسِ حَقُّ وَ لا صَوابٌ وَ لا اَحَدٌ مِنَ النّاسِ يَقضي بِقَضاءِ حَق اِلاّ ما خَرَجَ مِنّا اَهلَ البَيتِ وَ اِذا تَشَعبَت بَهُمُ الاُمُورُ کانَ الخَطاءُ مِنهُم وَالصوابُ مِن عَلِي
نزد هيچ کس از مردم مطلب «حق» و درستي نيست و هيچ يک از مردم به حق قضاوت نکنند مگر آن چه از خاندان ما بيرون آيد. و هنگامي که امور مردم آشفته و پراکنده گردد، خطا و اشتباه از آنها و صواب و درستي از علي (ع) است؛» [4] .
پاورقي
[1] انعام/ 12و 20.
[2] بقره/ 1.
[3] زيارت جامعه کبيره، مفاتيح الجنان.
[4] اصول کافي، ج2، ح 1، ص25.