ا شهد ا نک الحجة علي من مضي و من بقي
گواهي ميدهم که همانا تويي حجّت، بر آن که گذشته است از دنيا و آن که باقي مانده است.
گفته شده که در نگاه کلي و جامع زيارت، از سه ديدگاه قابل مطالعه و بررسي است:
1- اسلام؛ 2- شهادت؛ 3- توسّل.
«اسلام»، معرفت و محبّت و اطاعت پاکان را صلا ميزند و تولاّيِ آنان را باز خواني ميکند. انسان با بيان سلامهاي خود، مهر و عشق خود را به «تنها راه» اظهار ميکند و به راه ميافتد.
«شهادت»، حضور يافتن در ساحل «معرفت» و «محبّت» و «اطاعت» و بار يافتن در ساحل «تولاّ يِ پاکان و پاکيها» است. [1] .
پس از يافتن سلامت و تسليم، در معرفت و محبت و اطاعت، روح و جان خود را در شهود و حضور معرفت و محبّت و اطاعت روانه ميسازيم و انقطاع از غير را و اتّصال با بيکرانهها را ورود مييابيم.
تو را حجّت او، و راه مبرهن و محکم براي رسيدن و وصول به حق ميدانم و با حضور و شهود خود، آن را حس ميکنم و گواهي ميدهم جايگاه تو را و پدران تو را و معصومان را به عنوان حجّت و طريقِ اقوم [2] و پايدار در فراسوي حقِ؛ براي گذشتگان و آيندگان به خوبي ميدانم و حضور و شهود خود را در آن مييابم. من، شاهد و گواه هستم به قامتِ بلند شما که حجّت او هستيد، براي گذشتگان و آيندگان.
شيعه، به اولين و آخرين شما، اعتقاد دارد، اعتقادي يک پارچه «مؤمنٌ... وَ اَولِکم و آخِرِکم». [3] .
و من تمامي شما ائمّه را دوست ميدارم و مولاي خود ميدانم، و همهِ شما حجت و مولاي گذشتگان و آيندگان هستيد.
«توّليتُ آخِرَکُم بِما تولّيتُ بِهِ اَولکُم» [4] .
پاورقي
[1] تنها راه، (فصلنامهِ انتظار، ش 3، ص 248).
[2] ان هذا القران يهدي للتي هي اقوم.
[3] زيارت جامعه کبيره.
[4] زيارت جامعه کبيره.