بازگشت

فارقليط


فارِقْليط (paraqlit)، مُعَرَّبِ کلمه يوناني پاراکلتوس(parakletos) است، و به معناي

«تسلّي دهنده»، و«شفيع»، و «راحتْ آور». عيسي به شاگردان خود وعده داده بود، که پدرش (يعني اَب [1] ، که اُقنومِ اول است)، تسلي دهنده ديگري

مي فرستد، که همواره با آنان خواهد بود، و همه چيز را به آنان تعليم خواهد داد

(يوحَنّا 14. 16، 26) [2] .



[ صفحه 97]



برخي از مسيحيان مي خواستند، اين بشارت را، که ظهورِ حضرت محمد مصطفي

«ص» را اعلام مي دارد، از حقيقت خود منحرف سازند، اين بود که آن را به «روح القدس» تعبير مي کردند. «اما در اخبار و آثار و ديگر کتب سماوي، از حضرت موسي و عيسي- عليهمَا السَّلام- محقَّق و ثابت گرديده که فارقليط، به معني تسلي دهنده، عبارت از «خاتمُ النّبيين» است. و اين بشارت حجّتي است بر نبوت آن حضرت» [3] .

در قرآن کريم نيز، از اين بشارت عيسوي ياد گشته است- در سوره صَفّ(61)، آيه 6. در اين سوره، از پيامبر اکرم با نام «احمد» ياد شده است. گفته اند که فارقليط به معناي احمد- ستاينده تر- (نيز) هست. مفسران قرآن، احمد را به معناي ستاينده تر گرفته اند، يا ستايش شده تر، يعني کسي که از همه بيشتر خداوند را ستايش کرده است، يا کسي که خود بيش از همه، ستايش شده، و«محمود» و مورد ستايش است.

گفتيم که برخي ديگر از پيامبران پيشين، ظهور پيامبر ما را بشارت داده بودند. ليکن چون آخرين پيامبر، پيش از ظهور پيامبر اکرم، حضرت مسيح است، در قرآن کريم، مسيح ذکر شده است:

وَ اِذْ قالَ عيسي بنُ مَريم: يا بَني اسرائيل! اِنّي رسولُ اللهِ اِلَيکُم، مُصَدِّقاً لِما بَينَ يدَي مِنَ التَوراةِ، وَ مُبَشّراً بِرَسُولٍ، يأتي مِن بَعدي، اسْمُهُ اَحمَد. فَلَمّا جاءَ هُم بِالبَينات، قالُوا: هذا سِحْرٌ مُبينٌ. [4] .

- در نظر آر، هنگامي را که عيساي مريم گفت:«اي اسرائيليان من فرستاده خدايم. تورات راکه موسي پيش از من آورد قبول دارم. همچنين مژده مي دهم که پس از من پيامبر بيايد، به نام «احمد». و چون اين پيامبر (احمد) آمد، و دلايل آشکار آورد، نپذيرفتند، گفتند: اينها سحر است و جادو.

اين آيه مبارک، بصراحت و روشني، وجود بشارت را در انجيل اعلام مي کند. طبق اين آيه مبارک، عيسي«ع» که حد وسط ميان موسي«ع» و محمد«ص» است، از سويي نام تورات را بر زبان مي آورد، و از سويي آمدن



[ صفحه 98]



پيامبر اکرم را با ذکر نام(احمد) بشارت مي دهد. و اگر چنين بشارتي، در کتب تحريف نيافته مسيحي نبود، نَصاراي معاصر پيامبر، که با وي درگيريهاي شديد داشتند،

مي گفتند:«اين آيه درست نيست، و چنين اشارت و بشارتي در کتابهاي ما نيست.» ليکن چنين نکردند، چون ميسور نبود. و همواره از راههاي ديگر، به دشمني و معارضه با

«نجات دهنده» پرداختند. [5] .

گفته اند:«ماني مدّعي بود که مسيحِ ثاني- يعني همان فارِقْليط- است، که مسيح ظهور او را وعده داده است. و او ديانت نجات بخش را به جهان آورده است». [6] از اين سخن معلوم مي شود، که مسئله موعودي که مسيح آمدن او را وعده داده بوده است، چنان- در آن روزگاران- مسلم بوده است که آن موعود را، «مسيحِ ثاني»

مي خوانده اند، و همين مشهور و مسلم بودن، سبب مي شده است، تا ماني به آن اسناد و از آن استفاده کند.


پاورقي

[1] بنابر عقيده مسيحيان.

[2] دايرة المعارف فارسي، ج2، ص1830.

[3] لغت نامه دهخدا، ذيل کلمه«فارقليط».

[4] صف:6.

[5] «اَلهُدي الي دينِ المصطفي»، «اَلرِّحلةُ المَدرسية»، هر دو از علّامه مجاهد شيخ محمد جواد بلاغي نجفي. و نيز کتاب «بشارات عهدين».

[6] «تاريخ فلسفه در جهان اسلامي»، تأليف حَنّا الفاخوري، و خليل الجُرّ، ترجمه عبدُ المحمد آيتي، ص763.