بازگشت

تواتر احاديث مهدي


احاديث نبوي، درباره مهدي«ع»، در کتابها و اسناد عالمانِ مذاهبِ اسلامي، به اندازه اي فروان است، که کمتر به آن اندازه، درباره موضوعي ديگر، حديث رسيده است. اين واقعيت، يعني کثرت احاديث ياد شده و فراواني و گوناگوني راويان آن، در مآخذ و طُرُق روايي اهل سنت، بخوبي چشمگير است. و همين واقعيت باعث شده است، تا دانشمندان علم حديث، و حُفّاظِ بزرگِ سُنّي، جاي جاي، به «مُتَواتِر» بودنِ احاديث مهدي، تصريح کنند.

حافظ ابو عبدالله گنجي شافعي(در گذشته 658 هـ. ق)، در کتاب «اَلبيان»، مي گويد:

تَواتَرَتِ الاَخبارُ وَ اسْتَقاضَتْ، بِکَثرَةِ رُواتِها عنِ المُصطفي«ص»، فيامرِ المَهدي«ع». [1] .

- احاديث پيامبر اکرم «ص»، درباره مهدي«ع»، به دليلِ راويان بسياري که دارد، به حد تَواتُر رسيده است.

حافظِ معروفِ حديث، ابن حَجَر عَسْقَلاني شافعي(در گذشته 852 هـ. ق)، که او را

«حافظِ عصر» خوانده اند، در کتاب «فتحُ الباري»، که در شرح «صحيح بُخاري» نوشته است، مي گويد:

تَواتَرَتِ الاَخبار، بِاَنَّ المَهدي مِن هذه الاُمَّة، وَ اَنَّ عيسي- عليه السَّلام- سَينْزِلُ وَ يصَلّي خَلْفَهُ. [2] .



[ صفحه 82]



- احاديث متواتر رسيده است، که مهدي از اين امت است، و عيسي«ع» از آسمان فرود خواهد آمد، و پشت سر مهدي نماز خواهد خواند.

بجز اين دو عالم و محدِّث معروف، عالمانِ ديگري نيز به«مُتَواتِر» بودنِ احاديث نبوي،

درباره مهدي، تصريح کرده اند، که درمآخذ آمده است. [3] ما از نقل آن تصريحات مي گذريم. و براي همين واقعيت است که قاضي محمد شَوکاني يمني، رساله خود را، در اين موضوع، «اَلتَّوضيحُ فيتَواتُرِ ما جاءَ في المُنتظَرِ وَ الدَّجالِ وَ المَسيح» ناميده است. او در اين باره مي گويد:

... وَ جميعُ ما سُقْناهُ بالِغٌ حَدَّ التَّواتُر، کَما لا يخفي علي مَن لَهُ فَضْلُ اطِّلاع. فَتَقَرَّرَ بِجَميعِ ما سُقْناهُ اَنَّ الاَحاديثَ الوارِدَةَ، في المَهدِي المنتَظَر، مُتواتِرةٌ. [4] .

- همه اين احاديث که آورديم به حد تواتُر مي رسد، چنانکه بر مطّلِعان پوشيده نيست. بنابراين، با توجه به همه احاديثِ مذکور، مسلم گشت که احاديث رسيده، درباره مهدي منتظر، متواتِر است.

اين موضوع، که مسئله مهدي، مسئله اي اسلامي است و قطعي، به اندازه اي مسلم است و مشهور، که حتي لغت نويسان و واژه شناسانِ اهل سُنَّت نيز، در ذيل کلمه «مهدي»، آن را مطرح کرده اند. از جمله، جمالُ الدين اين مَنظور اِفريقي مصري(در گذشته 711 هـ. ق)، در لغتنامه بزرگ و معتبر خويش (لِسانُ العَرَب)، چنين مي گويد:

اَلْمَهْدِيُّ، الَّذي قَد هَداهُ اللهُ اِلَي الْحَقّ. وَ قَدِ اسْتُعْمِلَ فِي الاَسماء، حتّي صارَکَالاَسْماء الغالِبَة. وَ بِهِ سُمِّي«المَهديُّ»، الَّذي بشَّرَ بِهِ النَّبِيُّ- صلّي اللهُ عليه و سلَّم- اَنَّهُ يجي في آخرِ الزَّمان. [5] .

- مهدي، يعني: کسي که خداوند راه حق را به او نشان داده است. اين کلمه(که از نظر دستوري، «وصف» است)، به صورت اسم به کار رفته است(و اشخاص را به آن نامگذاري کرده اند)، تا جايي که علم بِالغَلَبه شده است. [6] و همين کلمه(مهدي)، نام



[ صفحه 83]



آن کسي است که پيامبر«ص»، مژده داده است که در آخرُ الزَّمان مي آيد.

همچنين محدِّث و اديب و واژه شناسِ معروفِ عرب، مجدُ الدين ابن اَثير شافعي(در گذشته 606 هـ. ق)، در کتاب «اَلنّهاية»، و مرتضي زَبيدي حَنَفي(در گذشته 1205 هـ. ق)، در فرهنگ «تاجُ العَروس»، اين موضوع را ياد کرده اند. زبيدي در آخر، اين جمله دعا را نيز افزوده است:

جَعَلَنَا اللهُ مِن اَنصارِه. [7] .

- خداوند، ما را، از جمله ياران مهدي قرار دهد!


پاورقي

[1] «منتخب الاثر»، ص5.

[2] «منتخب الاثر»، ص5.

[3] نمونه هايي نيز از تصريحات آنان- نقل گرديد.

[4] کتاب پيشين، ص 5، پانوشت.

[5] «لسانُ العَرَبِ المُحيط»، ج3، ص787.

[6] يعني از جنبه «وصفيّت» به «اسميّت» انتقال يافته، و استعمال اسمي بر آن غلبه کرده است، و اغلب به صورت اسم (نام اشخاص) به کار مي رود، نه وصف.

[7] «منتخب الاثر»، ص1.