بازگشت

فيلسوف نوبختي در حضور مهدي


يکي از متفکّران و متکلّمانِ بزرگِ شيعه، در قرن سوم، که او را در شمار «فلاسفه شيعه» ثبت کرده اند، ابو سهل اسماعيلِ نوبختي است، که در سالهاي237 تا 311 مي زيسته است. ابو سهلِ نوبختي، از دانشمندان بزرگ شيعه بوده است، و در علوم بسياري تَبَحُّر داشته، و شاگردان چندي تربيت کرده است.

گفته اند: او در فلسفه و کلام، مکتب و روش خاصي داشت که مدتها پا بر جاي بود، و زماني دراز افکار اين فيلسوف در مجامعِ علمي بررسي مي شد. گروهي از دانشمندان از مکتب او استفاده ها کردند، و پس از او، در رأس نهضت فکري قرن چهارم هجري قرار گرفتند. [1] همچنين شاعر معروف، اَبو عُبادَه بُحْتُري، در ثناياو چکامه هايي چند سروده است. [2] از ابو سهل نوبختي، بيش از 30 تأليف، در رشته هايي چند از علوم عقلي و کلامي و تحقيقي بر جاي مانده است. [3] .



[ صفحه 24]



اين عالم فيلسوف، و متفکّرِ بزرگ، از اصحاب حضرتِ امام حسن عسکري«ع» بود. و همواست که در بيماري در گذشتِ امام عسکري، به عيادت آن امام رفته است، و مهدي«ع» را در حضور پدر ديده است. [4] ابو سهل شرح اين ديدار را بتفصيل نقل کرده است، از جمله گويد:

در آن حالِ بيماري، امامِ عسکري خواست تا آن کودک را نزد او آورند. مهدي را که در آن هنگام کودک بود، نزد پدر آوردند. او به پدر سلام کرد. من به او نگريستم. رنگي سفيد و درخشان داشت، موهايش پيچيده و مُجَعَّد بود، و دندانهايش گشاده. امام حسن«ع» او را با جمله «يا سيدَ اَهل بَيتهِ» مخاطب قرار داد، يعني: اي سرور خاندانِ خود. و سپس از فرزند خواست تا در خوردنِ دوايي که برايش جوشانيده بودند، به او کمک کند. و او چنين کرد. و سپس پدر را وضو داد. آنگاه امام عسکري«ع» به او فرمود:

«اي پسرک من! تويي مهدي، و تويي حُجّتِ خدا بر روي زمين...» [5] .


پاورقي

[1] «فلاسفه شيعه»، ص172 به بعد.

[2] «فلاسفه شيعه»، ص172 به بعد.

[3] «فلاسفه شيعه»، ص172 به بعد.

[4] «سفينَةُ البحار»، ج1، ص676.

[5] «مُنتَهَي الآمال، باب سيزدهم، فصل پنجم.