بازگشت

چونان ابراهيم و موسي


پس از دو قرن و اندي که از هجرت پيامبر«ص» گذشت، و امامت به امام دهم و يازدهم رسيد، اندک اندک، در ميانِ حکومتگرانِ مسلمين در مرکز خلافت، نگرانيي عميق جان گرفت. اين نگراني مربوط به اخبار و احاديث بسياري بود، که در آنها آمده بود: از امام حسن عسکري فرزندي تولد خواهد يافت، که بر هم زننده اساس حکومتهاست. اين پيشگويي، هم در کتابهاي پيشينيان آمده بود، و به وسيله آگاهان از آن کتابها، در ميان مسلمين نقل ميشد، و هم در احاديث و اخبار اسلامي، بويژه احاديث نبوي.

بدينگونه مي نگريم که بر مبناي بشاراتِ کُتبِ پيشينيان، و همچنين احاديث اسلامي، اشتهار يافته بود که از امام يازدهم فرزندي پديد آيد، که ويران



[ صفحه 21]



کننده تختها، و فرو افکنده تاجها، و پايمال کننده قدرتهاست...

به هنگام تولد امام مهدي«ع»، در شهر سامرا، حدود 35 سال از ساختن آن شهر (که در کنار ويرانه هاي شهر قديم بنا شده بود) مي گذشت. و با اينکه به عنوان پايتخت دوم براي خلافت بغداد ساخته شده بود، از همان آغاز، مَقّرِ خليفه عباسي شد. مُعتَصِمِ عباسي، هشتمين خليفه بني عباس، که خلافت او، از سال 218 آغاز شد، به ساختن اين شهر فرمان داد، و سپس خود بدانجا انتقال يافت، و بدينگونه سامرا مرکز خلافت گشت.

امام دهم، 20 سال در اين شهر تحت نظر- و زنداني- بود، و سپس امام يازدهم، در آنجا تحت نظر- و زنداني- به سر مي برد.

به هنگامي که ولادتِ «مهدي» نزديک گشت، و خطر او در نظر جباران قوت گرفت، در صدد برآمدند تا از پديد آمدن اين نوزاد جلوگيري کنند، و اگر پديد آمد و بدين جهان پاي نهاد، او را از ميان بردارند. بدين علت بود که چگونگي احوال مهدي، دوران حمل، و سپس تولد او، همه و همه، از مردم نهان داشته مي شد، و جز چند تن معدود، از نزديکان، يا شاگردان و اصحاب خاصِّ امام عسکري، کسي او را نمي ديد. آنان نيز مهدي را گاه به گاه مي ديدند، نه پيوسته و به صورت عادي. نوشته اند:

راز مخفي داشتن ولادت مهدي اين بود: خلفاي بني عباس، از طريق رواياتي که از پيامبر

«ص» و ائمه طاهرين «ع» نقل شده بود، دانستند که دوازدهمين امام، همان مهدي است، که زمين را پر از عدل و داد مي کند، و دژهاي گمراهي و فساد را در هم مي کوبد، و دولت جباران را سرنگون مي سازد، و طاغوتان را به قتل مي رساند، و خود، امير مشرق و مغرب جهان مي شود. چون اين امر را دانستند، در صدد برآمدند تا اين نور را خاموش کنند، و اين امام را به قتل رسانند. از اين رو، جاسوسان و مراقباني چند گماشتند، و حتي قابله هايي را مأمور کردند تا داخله امام عسکري را زير نظر بگيرند. ليکن خداوند، در هر حال، نور هدايت را پاينده خواهد داشت. اين بود که خدا به اراده خويش، دوران بارداري مادر او را پنهان ساخت. مورخان گفته اند: معتمد عباسي، قابلگان را امر کرده بود تا وقت و بيوقت، سرزده، وارد خانه سادات شوند، بويژه، خانه امام حسن عسکري«ع»، و در درون خانه بگردند و تفتيش کنند، و از حالِ همسر او باخبر گردند، و گزارش دهند، اما آنان از هيچ چيز



[ صفحه 22]



آگاه نگشتند. درباره مهدي، همان کار را کرد که درباره موسي کرد. چنانکه دشمنان مهدي نيز، همان روش فرعوني و سياست فرعوني را دنبال کردند. فرعون دانست که زوال سلطنتِ او به دست مردي از بني اسرائيل خواهد بود. اين بود که بازرساني گماشت تا زنان حامله بني اسرائيل را زير نظر گيرند، و کودکاني را که متولد مي شوند تحت مراقبت شديد قرار دهند، و اگر کودک پسر بود او را بکشند. بدينگونه کودکان بسياري را کشتند تا موسي پديد نيايد- چنانکه در قرآن کريم ذکر شده است - [1] و با اينهمه، خداي متعال، پيامبر خود موسي را حفظ کرد، و ولادت او را مخفي داشت، و سپس به مادر موسي امر فرمود تا او را در صندوقي گذارد، و به رود نيل سپارد [2] ... در احاديث بسياري آمده است که مهدي، شباهتهايي به حضرت ابراهيم و حضرت موسي دارد... [3] .


پاورقي

[1] اعراف:141.

[2] قصص:7.

[3] «مُنتَخَبُ الاَثَر في الامامِ الثّاني عَشَر»، ص286- تأليف شيخ لطف الله صافي گلپايگاني، انتشاراتِ صدر، تهران.