بازگشت

فتواي عالمان مکه مکرمه در سده دهم هجري، درباره مهدي و ظهور و


علاء الدّين علي متّقي هندي، عالم معروف اهل سنت، در کتاب «اَلبُرهان في علاماتِ مهدي آخرِ الزَّمان»، فتواي چهار تن از پيشوايان چهار مذهب سنّي را، درباره مهدي«ع» نقل کرده است.

واقع اين است که موضوع مهدي و ظهور او در «آخرُ الزَّمان»، در روزگار خود پيامبر اکرم، و از زبان او، و همچنين در ميان اصحاب پيامبر و تابعين (و همينگونه دوره به دوره و عهد به عهد) مطرح بوده است. و اين موضوع، يکي از بشارتهاي مهم اسلام به شمار مي آمده است. اصحاب پيامبر اکرم و تابعين [1] در ميان خود، سخن از آخر الزَّمان و بروز حوادث بزرگ و ظهور مهدي«ع» مي گفته اند. علاء الدّين علي متّقي هندي، به اين موضوع که ياد شده، يعني اينکه مهدي«ع»، علاوه بر احاديث نبوي، در آثار و اقوال و اخبار اصحاب و تابعين نيز مذکور افتاده است اشاره مي کند. [2] سپس در باب سيزدهم از کتاب

«البُرهان»، به نقل فتوي و نظر مُفتيان چهار مذهب اهل سنت، درباره مهدي،

مي پردازد. اين فتوي، پاسخ پرسشي است که از آن مفتيان شده است. تاريخ سؤال و استفتا، سال 952 هجري قمري است. جريان امر اين است: کسي در حدود سالهاي890 تا 910 هجري قمري، در ديار هند، ادعا مي کند که مهدي اوست. اين مدّعي چهل سال

مي زيد، و در سال 910 در مي گذرد. جمعيتي گرد او را مي گيرند و به او اظهار اعتقاد

مي نمايند، و مخالفان خود را تکفير مي کنند، و در صدد ايذا و آزار ديگران بر مي آيند و... اين واقعه باعث مي شود تا مسلمانانِ آن



[ صفحه 74]



ديار، از عالمان و مُفتيان بزرگ مکّه مکرّمه، درباره اين موضوع و تکليف ديني خويش در اين امر، استفتا و نظر خواهي کنند. چون سؤال به عالمان مکّه مي رسد، آنان پاسخ

مي گويند. ما، در اينجا، خلاصه اي از سؤال، همچنين خلاصه اي از چهار پاسخ آن را به عرض خوانندگان مي رسانيم:

خلاصه سؤال نظر علماي دين و راهنمايان مسلمين- اَيدَهُمُ اللهُ بِرُوحِ القُدُس- درباره اين موضوع چيست: شخصي در هند پيدا شده، و در سال 910 در سرزمين عجم در گذشته است. وي مدعي گشته که مهدي موعود اوست. جماعتي به او اعتقاد پيدا کرده اند، و هر کس منکر وي باشد تکفير مي کنند. نظر خود را درباره اين شخص و معتقدان به او، و همچنين نظر خود را درباره اِنکار «مهدي موعود» بيان بفرماييد.

خلاصه پاسخ ابن حَجَر هَيتَمي، مفتي مذهب شافعي:

اين عقيده، از روي ناداني پيدا شده و باطل است و بدعت است و ضلالت. زيرا با محتواي احاديث متواتر و فراواني که رسيده است مخالف است. احاديث مي گويد: مهدي از خاندان پيامبر«ص» است. و او مشرق و مغرب جهان را مي گيرد، و همه گيتي را از عدل و داد پر مي کند، و عيسي به زمان او مي آيد، و با يکديگر دجّال را، در فلسطين، در کنار دروازه«لد»، نزديک بيت المقدس مي کشند. و مهدي پيشاپيشِ امت اسلام به نماز

مي ايستد، و عيسي پشت سر او نماز مي گزارد. مهدي، سفياني را مي کشد. و ارتشي که سفياني براي جنگ با مهدي آماده کرده است، در سرزمين بيدا، ميان مکّه و مدينه، در ذي الحُلَيفَه، در زمين فرو مي رود و نابود مي گردد، به طوري که فقط دو تن از آن ارتش موفق مي شوند بگريزند. براي مهدي و ظهور او علامات بسيار ديگري نيز ذکر شده است. و من آن علامات را در کتابي جداگانه نوشته ام، و آن کتاب را «اَلقولُ المختصَر في العلامات المهدي المنتَظَر» ناميده ام. در آن کتاب، حدود 100 علامت برشمرده ام، که همه از پيامبر اکرم و اصحاب پيامبر و تابعين روايت شده است. و من آنها را از کتابهاي عالمان و مؤلفان بزرگ گردآوري کرده ام. کتابهايي که داراي احاديث و اسناد بسيار



[ صفحه 75]



است، و حوادث عجيب و مشهوري درباره ظهور مهدي در آنها ياد گشته است.

اين مطالب همه نشان مي دهد که اين طايفه که معتقدند اين شخصي که مرده و رفته است مهدي است گمراهند. براي هر عاقليکه احاديث مهدي را ديده باشد، کمترين شبهه اي باقي نمي ماند، که آن ميتِ ازبين رفته، مهدي موعود نيست...

خلاصه پاسخ ابو السُّرور حَنَفي، مُفتي مذهب حَنَفي:

اعتقاد اين طايفه زشتکردار باطل است و پوچ. بايد با اين عقيده باطل و پيروان آن بسختي مبارزه کرد، و اين فکر ياوه را از مغز آنان در آورد. چون اين عقيده مخالف است با احاديث صحيح، و سُنَن صريح و متواتري که به وسيله راويانِ بسيار و اخبار فراوان رسيده است. و آن احاديث و سُنَن همه مي گويد که مهدي موعود رَضِي اللهُ عنه- که در آخرُ الزَّمان خروج مي کند، همراه عيسي«ع» خروج مي کند، و با کمک عيسي دجّال را مي کشد. و براي ظهور او، علامتهايي است، از جمله خروج سفياني، و گرفتن ماه در ماه رمضان، و گرفتن خورشيد در نيمه رمضان، که برخلاف حساب اهل نجوم است. و اين علامات هنوز واقع نشده و اين حوادث هنوز اتفاق نيفتاده است. بنابراين، اعتقاد آن طايفه، درباره آن ميت، باطل و غلط است...

خلاصه پاسخ محمد بن محمد خطابي، مُفتي مذهب مالکي:

عقيده طايفه ياد شده، درباره آن ميتِ در گذشته، که او مهدي موعودي است که بايد در آخرُ الزَّمان ظهور کند، باطل است، زيرا احاديث صحيح، درباره صفات مهدي و چگونگي خروج او و حوادثي که پيش از ظهور او رخ مي دهد رسيده است. پيدا شدن سفياني و در زمين فرو رفتن ارتش او در«بيدا»، گرفتن خورشيد در نيمه ماه رمضان و گرفتن ماه در اول رمضان، شماري از رخدادهايي است که بايد پيش از ظهور مهدي واقع گردد. همچنين در احاديث رسيده است که مهدي همه جهان را مي گيرد... و اين امور و علائم، در مورد آن ميتِ درگذشته، اتفاق نيفتاده است. پس عقيده به مهدي بودن او باطل است و بي پايه...



[ صفحه 76]



خلاصه پاسخ يحيي بن محمد حَنْبلي، مُفتي مذهب حَنبَلي:

عقيده مذکور، بدون شک، باطل است، چون مستلزم مخالفت و ردّ احاديث صحيحي است که از پيامبر اکرم«ص»، از طريق راويان موثّق رسيده است. پيامبر در اين احاديث از ظهور مهدي در آخرُ الزَّمان خبر داده است، و مقدمات ظهور، و ويژگيهاي شخصي مهدي، و حوادث زمان ظهور را ياد کرده است. يکي از علائم مهم ظهور مهدي، که کسي نمي تواند ادعا کند که واقع شده است، فرود آمدن(نزولِ) حضرت عيساي مسيح است از آسمان، و قرار گرفتنِ او در کنار مهدي، و نماز گزاردنِ او پشت سرِ مهدي... اينچنين حوادثي براي ميت مذکور کجا اتفاق افتاده است؟ او مرده و از بين رفته است!؟... خداوند ما را از رانده شدن از درگاه خود نگاه دارد، و از دامگستريهاي شيطان برهاند... [3] .


پاورقي

[1] تابعين، در اصطلاح اهل حديث، به دسته و طبقه اي از محدّثان و عالمان و قاريان و مفسّران مسلمين گفته مي شود که عهد پيامبر اکرم را درک نکرده اند، ليکن عهد و صحبت اصحاب پيامبر را درک کرده اند، مانند مالک اشتر، و سعيد بن جبير، و حسن بصري. همچنين به طبقه اي که اصحاب را نيز درک نکرده اند، و فقط تابعين را ديده و درک کرده اند، تابعين تابعين(تابعوا التّابعين) و اتباع مي گويند.

[2] اَلبُرهان، ص66.

[3] البُرهان، ص177-183.