بازگشت

تصفيه اردوگاه


يقين است که ياران امامي که شعاع ضياء قدس، از مشرق وجود او مي تابد، بايد پاکان و پاکيزگان باشند. بايد در اردوگاه او خالصان و سره شدگان گرد آيند. و چنين خواهد بود. اين است که شيعه آل محمد«ص»، بايد از نعمت اين علم و نعرفت و اعتقاد بهره گيرد، و به در گاره خدا سپاس گزارد، و بر ولاي امامان، و حب آنان، و پيروي از آنان باقي باشد. بايد اين ولا و حب را در جان



[ صفحه 346]



خويش زنده بدارد، و همواره در قلب خود حاضر بسازد، و آن پيروي را به عمل درآورد، تا اجر شهيدان «بدر و احد» نصيب او گردد، يعني، آن شهيدان که شالوده ايمان را استوار ساختند.

در پيش اشاره کرده ايم که در روزگار غيبت، مردم مؤمن، بسختي امتحان مي گردند، و پيوسته غربال مي شوند. تا خالصان بمانند، و نا خالصان بروند. آري، پيوسته ناخالصها و ناخالصيها دور ريخته مي شوند. مؤمن به آل محمد«ص»، بايد هميشه بکوشد، تا از راه داشتن عقيده صحيح، و ايمان قوي و فکر روشن، و آگاهي عميق، و عمل صالح، در رديف خالصان مخلص جاي گيرد، تا از صف شيعه مهدي«ع» خارج نگردد، و به عنوان «ناخالص» طرد نشود. آن کسان که در روزگار غيبت، ايمان صحيح و عمل صالح داشته باشند، اگر ظهور را هم درک نکنند، مانند کسانيند که ظهور را درک کنند، و درخيمه و در خدمت مهدي باشند.

شيعه عصر انتظار، لازم است که در شناخت عقايد حقّه، و معرفت امام، و مقام امام، کوشا و ثابت قدم باشد. و اين اعتقاد راستين به «حقّ بزرگ» را، که به او رسيده است، و او خود نيز آن را به مرحله «بصيرت» و «يقين» رسانده است، نگاه دارد، و به آيندگان بسپارد. لازم است خاندان و فرزندان خود را با اعتقاد به عقيده حق، و نور معرفت، و شعاع ولايت، و توجه به عمل صالح تربيت کند، و بر آن شيوه ثابت بدارد. بايد در ميان مردم منتظر، محبت و عطوفت برقرار باشد، و توانگران- چنانکه در فصل پيش گفتيم- به ناتوانان برسند. و بايد همه، دشمن ظالم و ياور مظلوم باشند... اينها سفارش ائمه طاهرين«ع» است...

در روايتي چند، که رسيده است که پيش از پيدا شدن آثار قيام«قائم» دست به اقدامي نزنيد، ظاهرا مقصود- بر فرض صحّت اين روايات- اقدام براي تأسيس حکومت جهاني و نشر توحيد و عدل، در آفاق تا آفاق گيتي است، زيرا اينگونه اقدامي کار هيچ کس نيست، جز وليّ اعظم و مصلح اکبر. [1] و آن انقلاب است که آثار کيهاني دارد، [2] و گستره جهاني. و اين مهدي موعود است که همه



[ صفحه 347]



جهان به دست او فتح مي شود، و دژهاي کفر و نفاق و ستم ويران مي گردد، و کلمه توحيد، و ناموس عدل، همه جا را مي گيرد.

بايد مقصود از آن روايات آنچه گفتيم باشد، زيرا که درمرحله شناخت اسلام و تعاليم اسلام، و اجتماعيّات و سياسيّات اسلام، و اخلاق اسلامي، و تکاليف اسلامي، نمي توان پذيرفت که حوزه هاي تکليفي، و تعهد هاي ديني، و تعاون بر «برّ و تقوي»، و عدم تعاون بر «اثم و عدوان»، معاف باشند. نمي توان پذيرفت که براي مسلمين جايز باشد که ظلم را تحمل کنند، و استعمار و بردگي را بپذيرند، و سيطره يهود و نصاري و ملحدان را گردن نهند، و اقدامها و تکليفها و شهامتها را يکسو افکنند، و محو آثار دين خدا و احکام خدا را بنگرند، و دم برنياورند. اين امور پذيرفتني نيست. اينها به معناي رفع تکليف و محو احکام است. و اين امر، بديهيّ البطلان است. حلال محمد«ص» تا قيامت حلال است، و حرام محمد«ص» تا قيامت حرام... و در اين جهت، ميان هيچ عصري با عصر ديگر فرقي نيست، چه عصر غيبت و چه ديگر عصرها... [3] .


پاورقي

[1] در گذشته نيز به اين مطلب اشاره کرديم(صفحه 275 و 287 به بعد) و در اينجا، به دليل اهميت اين يادآوري دوباره، بدان بازگشتيم.

[2] چنانکه در روايات مورد اشاره نيز رسيده است که «تا آسمان و زمين حرکتي پديدار نگشته است تو نيز دست به حرکتي نزن» اين تعبير اشاره است به همان قيام جهاني. يعني مسلمانان براي چنان قيامي که سراسر جهان را بگيرد و پر از توحيد و عدل کند، بايد منتظر آمدن پيشواي آن قيام باشد. و اين به معناي رفع تکاليف سياسي و اجتماعي، در عصر غيبت و نفي مبارزه با ظلم و بديني، و عدم لزوم جلوگيري از هتک مقدسات و محو اسلام نيست- چنانکه در بالا ياد شد.

[3] گذشته از اينها، مسئله «لزوم آمادگي» است، که در صفحات گذشته در آن باره آورديم. و آمادگي از قومي ساخته است که در ميدان اجتماع و سياست و مبارزه حضور داشته باشد.