بازگشت

ديدار پيامبران


انسان سرگشته آخر الزّمان، که از همه مسلکها و قدرتها نوميد گشته است، در طلب آرمان رهايي مي خروشد، و در جستجوي پناهي روحي و معنوي، و تکيه گاهي وجداني و فطري، به هر سوي مي دود. انسان سرگشته آخر الزّمان، نوميد از همه جا، در اشتياق ديدار پاکان و نيکان مي سوزد، و در غرقاب تحيرها و تطاولها، به اميد طلوع طليعه اي غيبي، روز مي شمارد. اين انسان سرگشته، به خاطرات معنويي که تاريخ، از مربّيان الهي و مشعلداران نجات دارد، مي انديشد، و همواره، در آرزوي شنيدن فرياد يک از آنان، يا ديدن چهره منجيي از آن منجيان، مي شکيبد، و رنج مي برد. چنين انساني، آيا نميخواهد آدم و نوح و ابراهيم را ببيند؟ آيا بشريت، در چنين روزگاري، نمي خواهد فرياد موسي و عيسي و محمد را بشنود؟ چرا مي خواهد...

و اين فرياد را از حلقوم مهدي مي شنود:

چون مهدي به در آيد، به مسجد الحرام رود، و رو به کعبه و پشت به مقام ابراهيم بايستد، و دو رکعت نماز گزارد، آنگاه فرياد برآورد:

اي مردمان! منم يادگار آدم، و ياد گار نوح، و يادگار ابراهيم، و يادگار اسماعيل... منم يادگار موسي و عيسي و محمد... منم يادگار پيامبران... منم وارث آدم، و گزيده نوح، و خلاصه ابراهيم، و عصاره محمد. منم صاحب قرآن و زنده کننده سنت... [1] .

اي توده هاي خلايق، اي مردم عالم!

هرکس مي خواهد آدم و شيث را ببيند، منم آدم و منم شيث...

هر کس مي خواهد نوح و فرزندش سام را ببيند، منم نوح و منم سام...

هر کس مي خواهد ابراهيم و اسماعيل را ببيند، منم ابراهيم و منم اسماعيل...

هر کس مي خواهد موسي و يوشع را ببيند، منم موسي و منم يوشع...



[ صفحه 343]



هر کس مي خواهد عيسي و شمعون را ببيند، منم عيسي و منم شمعون...

هر کس مي خواهد محمد و علي را ببيند، منم محمد و منم علي...

هرکس مي خواهد حسن و حسين را ببيند، منم حسن و منم حسين...

هر کس مي خواهد امامان ديگر را ببيند، منم امامان ديگر...

فرياد مرا پاسخ گوييد، من شما را از همه چيز آگاه مي کنم، آنچه مي دانيد و آنچه

نمي دانيد... هر کس کتابهاي آسماني را مي شناسد گوش فرا دهد...

آنگاه مهدي «ع»، به خواندن کتابهاي آسماني مي پردازد، و صحيفه آدم«ع»، و شيث«ع»، و نوح«ع»، و ابراهيم«ع» را مي خواند، و هم تورات و انجيل و زبور را... و سپس قرآن کريم را... [2] .


پاورقي

[1] «بحار الانوار»، ج 51، ص 59، و ج 52، ص 305 و 315.

[2] بحار الانوار، ج 53، ص 9.