بازگشت

دگروار معنا کردن قرآن، مشکلي بر سر راه مهدي


يکي از مشکلات بزرگ، در طول تاريخ اسلام، سوء استفاده هاي گوناگون از کتاب خدا بوده است. قرآن کريم، عزيز است و گرامي کتاب خداست و وحي آسمان، و يکي از دو نهاد گرانقدر (دو ثقل، ثقلين) است، که پيامبر اکرم«ص» براي هدايت انسان، بر جاي گذاشته است. هر گاه، آيه اي از قرآن خوانده شود، دل هر مسلمان مي لرزد. اين، عظمت کلام خدا، و اثر وحي ملکوت است. اما افسوس که برخي، از اين تأثير و قداست، سوء استفاده مي کنند، قرآن کريم را وسيله قرار مي دهند، و «دگروار» معنا مي کنند، و باعث جذب بناحق افراد و اشخاصي بي اطلاع- يا کم اطلاع- مي شوند، و آنان را به نام قرآن و بيان قرآن، به انحراف قرآن، و مقاصد قرآن سوق مي دهند، و گاه در مقابل قرآن در مي دارند. اين مشکل، سر راه امام بزرگ، مهدي موعود، نيز برقرار مي گيرد، ليکن اينگونه کسان در آن روزگار کاري از پيش نمي برند، و حکومت قاهره مهدويّه آنان را يا به راه ميآورند، يا از سر راه بر

مي دارد. [1] .

البته بايد دانست که مؤمنان صديق، و منتظران آگاه، به خليفه خدا خواهند پيوست، و از سر اين «امواج فتنه»، با کشتي شناخت و ايمان و عمل، بسلامت، خواهند گذشت. اين است که بايد عقيده ها صحيح، و عملها صالح، و دلها پاک باشد(و پاک نگاه داشته شود، و اين عقيده و پاکي، نسل به نسل، انتقال يابد)، تا مردم در زمان ظهور بتوانند به جريان حق، و داعي حق بپيوندند.



[ صفحه 327]



بايد منتظران، در دوران انتظار، چنان ساخته شده باشند، و چنان به «خود سازي» اهميت داده باشند، که نه تنها در مقابل امام نايستند، و نه تنها به تأويلهاي قرآني گمراهان گوش ندهند، و نه تنها سست و بي تفاوت با طلوع نيّر اعظم مواجه نگردند، بلکه چونان شهاب ثاقب، خويشتن را به مهدي«ع» برسانند، و در صف ياران او جاي گيرند، و در بنيان مرصوص خروش آفرينان قبله چون شير ژيان بخروشند، و در سوختن باطل، چون آتشفشان باشند، و در ريشه کن ساختن ستم، جون سيل دمان، و در ياري حق، چون کوه گران...


پاورقي

[1] در آثار و اخبار و گفتار بزرگان رسيده است که علما و اهل بحث، با حضرت امام مهدي«ع» به هنگام ظهور، در مي افتند و با استناد به قرآن و تأويل و توجيه احکام قرآن به مقابله با وي بر مي خيزند. امام نيز در سخنان روز مبعث (1404) اين مطلب را با لحني شديد(و به تعبير تکفير کردن امام) بيان داشتند. تصور نمي رود که اين درگيري بر سر مسائلي از قبيل نماز و روزه و حج و جهاد باشد، تجربه روزگار اخير نشلن مي دهد که اينگونه در گيريها بر سر اجراي عدالت اجتماعي و برقرار ساختن اصل مساوات و مواسات اسلامي خواهد بود. در بحار(ج52، ص 362، حديث 131، نقل از کتاب غيبت نعماني؛ و ص 381، حديث 192، نقل از تهذيب شيخ طوسي) نيز به اين امر تصريح شده است. ليکن آنچه مايه خوشوقتي است اين است که در آن روزگار، مدافع حقوق محرومان و استيفا گر حق مستضعفان شمشير قدرتمند آن امام منتقم است نه قلم بي قدرت آگاهان و انساندوستان....