بازگشت

قيام زمينه سازان از مشرق


پس از اشاره به ابعاد عميق پديده «انتظار»، و ويژگيهاي ضروري براي حوزه منتظران، و يادآوري نقش نيروهاي مردمي در ظهور، و اهميت بسيج عمومي و وجوب آمادگي و مترصد بودن، لازم است به حديث بسيار مهمي نيز اشاره بکنيم. چه بسا متدينيني، و اهل علم و روحانيوني داشته باشيم که- از سر سستي و سادگي، و عدم تأمل و تروّي در مسائل اجتماعي و بشري، و حکمتهاي موزون الهي- بپندارند که به هنگام ظهور، همه جاي جهان غرق در فساد و بي خبري است حتي سرزمينهاي اسلامي و شهرها و آباديهاي شيعي، و ديگر احدي که رويي به حق و فضيلت داشته باشد در جهان به هم نمي رسد، و در چنين شرايطي ظهور بزرگ اتفاق مي افتد. ليکن بر اساس احاديث ديني، مطلب اينگونه نيست. درست است که جهان عصر ظهور، جهان آکنده از ستم و بيداد است، ليکن در گوشه و کنار جهان بزرگ، بويژه در آباديهاي اسلامي و شيعي، مردمي هستند- اگر چه در مقياس با مردم سراسر جهان و نفوس کل بشر بسيار اندک- که معتقد به حق، و بصير در امر حقّند، و چشم براه مهدي اند، و آماده براي پيوستن به او و کمک و ياري او به سر مي برند. با تأمل در احاديث و مطالبي که در همين فصل ياد شد، روشن مي شود که اين مردم (منتظران)، تا حدودي سازمان يافته اند، و داراي تشکيلات و قدرت. و بدون اين نتواند بود. يعني حکمت تکليف، و سير اراده الهي، و سنتهاي جاري خدايي، و قوانين اجتماعي نيز چنين اقتضايي



[ صفحه 321]



دارد. در چند روايت- که سني و شيعه نقل کرده اند- آمده است که حتي پيش از ظهور مهدي«ع»، مردمي قيام مي کنند، و مقدمات حکومت مهدي را فراهم مي سازند.

حافظ ابو عبدالله گنجي شافعي، محدّث معروف اهل سنّت، باب پنجم از کتاب خود درباره مهدي «ع»، يعني:«البيان في اخبار صاحب الزّمان» را، ويژه همين مطلب ساخته، و آن باب را اينسان عنوان کرده است:«الباب الخامس، في ذکره نصره اهل المشرق للمهديّ- عليه السّلام». يعني: باب پنجم از کتاب، در بيان ياري کردن مردم مشرق است مهدي«ع» را. او در اين باب، اين حديث را از پيامبر اکرم«ص» نقل مي کند:

يخرج اناس، من المشرق فيوطّئون للمهدي سلطانه. [1] .

ـ مردمي از مشرق قيام مي کنند، و زمينه حکومت مهدي را فراهم ميسازند.

حافظ گنجي، پس از نقل اين حديث، مي گويد:

هذا حديث حسن، صحيح، روته الثّقات و الاثبات، اخرجه الحافظ ابو عبدالله بن ماجة القزوينيّ، في سنته.

ـ اين حديث، حديثي است حسن و صحيح، که آن را راويان موثّق، و عالمان حجّت روايت کرده اند. و حافظ ابن ماجه قزويني، اين حديث را در کتاب سنن(صحيح) خود آورده است.

در کتابها و مدارک شيعه ميز، اين احاديث و اين مضامين آمده است. و از امام علي«ع» روايت شده است که فرمود:

شروع کار مهدي، از طرف مشرق است [2] .



[ صفحه 322]



در احاديث، حضور عجم(ايرانيان) نيز، در دوره حکومت مهدي«ع»، ياد گشته است- چنانکه در پيش اشاره شد- و اينها همه حاکي از حضور مردم است در صحنه هاي گوناگون آن حکومت، و فراهم ساختن مقدمات آن، و دليل است بر لزوم آمادگي براي رسيدن آن ايام و آن روزگار...

بنابراين، اشکالي که برخي از متفکرين اجتماعي گذشته مطرح کرده اند، که حکومت مهدي«ع»، چگونه بدون مقدمه و ابتدا به ساکن تحقق مي پذيرد، پاسخ داده مي شود. اين گوينده در همه احاديث و مطالب مربوط به ظهور دقت نکرده است. تحقق يافتن اين حکومت چندان هم بدون مقدمه و ابتدا به سامن نيست. بلکه با مقدمه چيني و زمينه سازي قيامگران مشرق است، و حرکت پرچمهاي خراسان و خراسانيان(ايرانيان)، پس ابتداي به متحرک است: توده مؤمن بصير متّحرک منتظر...

در اينجا مي توان تصور کرد که حتي منتظران، خود پيش از ظهور کالم حق و عدل، از فشار ظلمي که ديده اند، و از بس شاهد هتک احکام و نواميس بوده اند، در محيط خويش- بنابر تکليف ديني- به پا مي خيزند و قيام مي کنند، و تا اندازه اي- اگر چه نسبت به سطح جهان اندک- موفقيتهايي به دست مي آورند، و چه بسا حکومتي در گوشه اي از جهان تشکيل دهند. و همين موفقيتها، زمينه هايي مي شود براي گرد هم آمدن و به هم پيوستن صفوفي مؤمن و بصير و متحرّک و منتظر. و همين صفوفند که سرانجام به دوران دعوت مهدي ميرسند، و به نداي او پاسخ مي گويند، و هسته اصلي مقاومت مؤمنان را، و وارثان زمين را تشکيل ميدهند. حديثي از حضرت امام محمد باقر«ع»، در برخي از کتابهاي معتبر روايت شده است که مي تواند با اين تلقي باشد. [3] حديث اين است:



[ صفحه 323]



عن ابي خالد الکابلي، عن ابي جعفر- عليه السّلام- انّه قال: کانّي بقوم قد خرجوا بالمشرق، يطلبون الحقّ، فلا يعطونه، ثمّ يطلبونه فلا يعطونه، فاذا رأو ذلک وضعوا سيوفهم علي عواتقهم، فيعطون ما سألوا فلا يقلبونه، حتّي يقوموا، و لا يدفعوا الّا الي صاحبکم، قتلا هم شهداء. اما انّي لو ادرکت ذلک، لا بقيت نفسي لصاحب هذا الامر. [4] .

ـ ابو خالد کابلي، از امام محمد باقر«ع» روايت کرده است که فرمود: گويي مي نگرم مردمي را که از مشرق (خراسان، ايران) در طلب حق قيام مي کنند، و به آنها پاسخي داده نمي شود. پس از مدتي باز قيام مي کنند، و به آنان پاسخي داده نمي شود. چون وضع را چنين مي بينند، به پيکار و مبارزه خونين برمي خيزند. در اين باره، آنچه را مي خواهند به آنان مي دهند، اما نمي پذيرند و دست به شورش مي زنند. اينان حکومتي را که به دست مي آورند تسليم مهدي مي کنند. کشتگان اين قيام همه شهيد محسوب مي شوند. اگر من، آن زمان را درک کنم، خود را براي خدمت مهدي نگاه مي دارم(و آماده مي کنم.)


پاورقي

[1] «البيان في اخبرا صاحب الزّمان»، «بحار الانوار»، ج51، ص 87، اين حديث، از جمله، در کتاب «البرهان» متّقي هندي نيز نقل شده است، ص 147.

[2] «الغيبة»، نعماني، «بحار الانوار»، ج 52، ص 252. «مشرق» که در احاديث مهدي «ع» آمده است، مراد از آن، مشورق کشورهاي اسلامي است، در مقياس قرنهاي اوليه اسلام. بنابراين، اين تعبير منطبق است با سرزمين خراسان و همچنين قسمتهاي شرقي تا نواحي مرکزي ايران. مؤيد قسمت اول، اين است که در پاره اي از احاديث، بصراحت نام«خراسان» آمده است. مؤيد قسمت دوم(انطباق بر نواحي مرکزي ايران) نيز تصريحاتي است که در برخي احاديث رسيده، و از جمله در حديثي «خراسان الکوفه» گفته شده است(«البرهان» متّقي هند، ص 150). آنچه درباره «طالقان» و رجالي از طالقان که ياران مهدي«ع» خواهند بود، آمده است نيز مؤيد همين مطلب است و طالقان هم با اينکه در جغرافياي قديم اسلام، دو سه طالقان نام برده شده است، به احتمال قوي، مراد از آن، همين طالقان معروف و آباديهاي مربوط به آن است، که در ناحيه مرکزي ايران قرار دارد. در اين باره به کتاب خوب و سودمند «الممهّدون للمهدي - ع-» نيز مراجعه کنيد.

[3] مقصود از اين تلقي، همين بخش اخير سخن بالاست که قيام کنندگاني قدرتي به دست مي آورند، و قدرت و حکومت و امکانات خود را بتمام به مهدي مي سپارند. وگرنه ديگر مسائل و لزوم آمادي- حتي آمادگي نظامي و تسليحاتي- که تاکنون ياد شد، در احاديث بسيار رسيده است، و قطعي است و جاي ترديد ندارد.

[4] «الغيبة»، نعماني، «بحار الانوار»، ج 52، ص 243. حديثي قريب به همين معني، در کتاب«البيان في اخبار صاحب الزّمان»- تأليف حافظ گنجي شافعي نيز، از پيامبر اکرم«ص»، روايت شده است.