همياري و همکاري
پيوند استواري که بايد ميان منتظران برقرار باشد، مورد توجه و تذکر ائمه طاهرين«ع» بوده است. منتظران، در اعصار غيبت، حاملان اصيلترين اعتقاد، و دارندگان راستين ترين موضع حقّند. اعتقادات منتظران را، مباني زبده اسلام، و حقايق زنده قرآن تشکيل مي دهد- که پيشتر ياد کرده ايم. منتظران مدّعياند که ما چشم براه حرکتي هستيم که آرمان مقدس پيامبران را، از آدم «ع» و ابراهيم«ع» تا محمد«ص»، و آرمان مقدس امامان را، از علي بن ابيطالب «ع»
[ صفحه 306]
تا امام حسن عسکري«ع» تحقق بخشد، و بشريت را يکسره به رهايي بزرگ برساند. روشن است که پيوند افراد اين حوزه اعتقادي مهم و درخشان- يعني تک تک منتظران- بايد تا چه اندازه صميمي، پاک، استوار، منسجم، و عميق باشد. در اين مقام، و در مقام رفتار خدايي- انساني که بايد حاکم بر حوزه انتظار باشد، به تعليمات سازنده بزرگ بسياري بر مي خوريم، از جمله اين تعليم:
عن جابر، قال: دخلنا علي ابي جعفر بن علي- عليهما السّلام- و نحن جماعة، بعد ما قضينا نسکنا، فودّعناه و قلنا له: اوصنا با ابن رسول الله! فقال: «ليعن قويکم ضعيفکم، و ليعطف غنيکم علي فقيرکم، و لينصح الرّجل اخاه کنصحه لنفسه. و اکتموا اسرارنا، و لا تحملوا النّاس علي اعناقنا. و انظروا امرنا وما جاءکم عنّا، فان وجدتموه في القرآن موافقا فخذوا به، و ان لم تجدوه موافقا فردّوه، و ان اشتبه الامر عليکم فقتلوا عنده، و ردّوا الينا نشرح لکم من ذلک ما شرح لنا. فاذا کنتم کما اوصيناکم و لم تعدّوا الي غيره، فمات منکم ميت- قبل ان يخرج قائمنا- کان شهيدا. و من ادراک قائمنا فقتل معه، کان له اجر شهيدين. و من قتل بين يديه عدوّا لنا، کان له اجر عشرين شهيدا. [1] .
ـ جابر مي گويد: من و گروهي از دوستان، پس از انجام دادن فرايض حج، براي خداحافظي به خدمت امام محمد باقر رسيديم. به امام عرض کردم: اين پسر پيامبر به ما سفارشي بکنيد! امام باقر فرمود:«بايد نيرومندان شما به ناتوانان کمک کنند. و توانگران به مستمندان برسند. هر يک از شما بايد - چنانکه نيکخواه و نيکفرماي خود است- نيکخواه و نيکفرماي برادر ديني خود باشد. شما بايد اسرارا آل محمد «ص» [2] را فاش نسازيد(و به ناشايستگان و نامحرمان و نامستعدان نگوييد)، و مردم را
(با فاش ساختن پاره اي مطالب) بر سر ما نشورانيد. شما بايد در امر ما(خطّ ديني و تربيتي و تعهدي و اقدامي ما) بژرفي بنگريد، و آنچه از ما رسيده است بدرستي بشناسيد و از آن آگاه
[ صفحه 307]
گرديد. هر يک از تعليمات ما مطابق قرآن بود، آن را بگيريد و به کار ببنديد. و اگر چيزي (از ما براي شما نقل کردند و) مخالف قرآن بود، به دور افکنيد. و اگر امري مورد شبهه واقع شد (و آن را بدرستي و روشني تشخيص نداديد)، در آن باره درنگ کنيد(و از پيش خود اظهار نظري نکنيد و تصميمي نگيريد)، و آن را به ما عرضه بداريد، تا همانگونه که شرح آن نزد معلوم است، شما را در جريان بگذاريم(و از چند و چون موضوع آگاهشان سازيم). اگر اينچنين بوديد، و بدينگونه که سفارش مي کنيم رفتار کرديد(و براستي و راستيني پيرو نظري و عملي کتاب خدا و پيشوايان خود بوديد)، و راه و روش و مسلک ديگري در پيش نگرفتيد، هر يک از شما اگر از جهان درگذرد، و قائم ما(حکومت حقه ما) را درک نکرده باشد، شهيد به شمار خواهد آمد. و در صورتي که قائم ما را درک کند، و در رکاب او شهيد شود، پاداش دو شهيد خواهد داشت. و هر کس در رکاب قائم يکي از دشمنان ما را (که دشمنان حق و عدل و فضيلت و انسانيتند) بکشد، پاداش بيست شهيد خواهد بود.
اين دستور عام امام، معيار سلوکهاي گوناگون فرهنگي، سياسي و تشکيلاتي شيعه است در عصر انتظار. از جمله اين سلوکها و وظايف، تعاون است. تعاون و ياري رساني. از همديگر با خبر بودن، به هم سر زدن، يکديگر را در امور خير کمک کردن، پند دادن، خيرخواه بودن، و توانگر با تواضع و ادب نزد ناتوانان رفتن و به آنان رسيدن و مشکلات آنان را رفع کردن... اين امور، جزء وظايف اوليه شيعه منتظر است.
توانايان بايد به ناتوانان برسند. توانگران بايد مستمندان را دريابند. بايد غم از دل غمداران بردارند، و نيازمندان را بي نياز سازند. بايد هر کس خير ديگري را بخواهد، و او را به خير و نيکي و درستي و صواب دعوت کند. بايد عمل صالح شايع باشد، و مردم يکديگر را به شناختن و انجام دادن اعمال صالح فرا خوانند، و در اين راه کمک کنند. اينها سفارش امامان و پيشوايان ماست.
در اينجا، به دو امر مهم ديگر، در زمينه تکاليف و روحياتي که براي انسان منتظر، در روزگاران غيبت لازم است، اشاره مي کنم:
[ صفحه 308]
پاورقي
[1] «امالي الشيخ الطّوسي»، «بحار الانوار»، ج52، ص 123.
[2] ظاهرا«علاوه بر ديگر اسرار)آراء علمي، اعتقادي، سياسي، نظامي و تشکيلاتي نيز مقصود است. امروز اين امر مي تواند براي ما و جامعه ما- به ملاحظاتي- مهم باشد، و موارد عملي داشته باشد.