بازگشت

آماده طلبي، نه...


با توجه به مباحث و مطالبي که گذشت، و با مرور در احاديث اهل بيت «ع»، بخوبي معلوم مي گردد، که کساني که آماده طلبند، و تصور مي کنند که با ظهور امام دوازدهم«ع»، همه چيز بسرعت روبراه مي گردد، و بدون هيچ رنجي و گرفتاري و جهادي، مصائب انسان رفع مي شود، و مشکلات بشريت حل مي گردد، و دين خدا به همه سوي مي رسد، و اينهمه قدرتهاي شيطاني و وسايل و ابزار و ارتشها، بآني، از پاي در مي آيند، و سپس جهاني آماده و مرفّه و سراسر عدل و احسان را بر آقايان عرضه ميدارند؛ اين کسان در اشتباهند. و اين کسان، بواقع، منتظران نيستند، منتظران به مفهوم اسلامي و تعليم شيعي. اينگونه کسان، که در دوره هاي قبل از ظهور، خود را به راحت افکندند، و از هر درگيريي با ستم و ستمکاران کناره گرفتند، و تصور کردن که عمر را به تن آسانمي مي گذرانند، و اگر روزي ظهور فرا رسيد، مثل برق، جهان درست ميشود، و محل امني براي وادادگي و تن پروري فراهم مي آيد، اينگونه کسان به اصطلاح، کور خوانده اند.

چگونه در مکتب عملي و فعّال، و جهاد پيشه، و شهادت شعار، و زهدنشان، و جهش



[ صفحه 300]



بنيان تشيع، چنين چگونگي قابل قبول تواند بود؟ و چگونه امامان ما، چنين کساني را در رده شيعه خويش، پذيرا خواهند بود؟ اکنون ببينيم خود آنان چه فرموده اند:

... قلت لابي جعفر «ع»: انّهم يقولون: انّ المهديّ، لوقام، لاستقامت له الامور عفوا، و لا يهريق محجمة دم، فقال: «کلا، و الّذي نفسي بيده، لو استقامت لاحد عفوا، لاستقامت لرسول الله«ص»، حين ادميت رباعيته، و شجّ في وجهه، کلّا، و الّذي نفسي بيده، حتّي نمسح نحن و انتم العرق و العلق». ثمّ مسح جبهته. [1] .

ـ به خدمت امام محمد باقر«ع» عرض کردم: مردم مي گويند: مهدي که قيام کند، کارها خودبخود درست مي شود، و به اندازه يک حجامت، خون نمي ريزد. فرمود: «هرگز چنين نيست، به خداي جان آفرين سوگند. اگر قرار بود کار، براي کسي، خوربخود، درست شود، برا ي پيابمر «ص» درست مي شد، هنگامي که دندانش شکست، و صورتش شکافت. هرگز چنين نيست که کار خود بخود درست شود. به خداي جان آفرين سوگند کار درست نخواهد شد تا اينکه ما و شما در عرق و خون غرق شويم.»آنگاه امام، به علامت پاک کردن عرق، دست به پيشاني خود کشيد.

در حديث ديگر، از امام ابو الحسن الرّضا«ع»، نيز اينگونه روايت شده است:

... لو قد خرج قائمنا «ع»، لم يکن الّا العلق و العرق، و القوم علي السّروج. و ما لباس القائم«ع»، الّا الغيظ، و ما طعامه الّا الجشب. [2] .

ـ هنگامي که قائم آل محمد «ص» خروج کند، خون است و عرق ريختن، و سوار مرکبها بودن و در ميدانهاي مبارزه. و قائم «ع»، جز جامه درشتناک نخواهد پوشيد، و جز خوراک درشتناک نخواهد خورد.

و اينگونه احاديث متعدد رسيده است. اين است که مردان حق بايد خويشتن را آماده ياري علي ابيطالب ثاني بسازند، و گوش به سخن تنبلان، تن پروران، و آماده طلبان، يا ضعيف النّفسان و ناتوانان ندهند، و دل به



[ صفحه 301]



«آماده طلبي»- که بر خلاف سنّت الهي است- خوش نکنند، و مرد عمل و جهاد باشند، و مرد کار و قدرت، و مرد شجاعت و توانايي، و مرد اقدام و تکليف.

داشتن آمادگي، حتي آمادگي نظامي و سلاحداري، به اندازه اي اهميت دارد، که از طريق «تعليمات دعا ئ زيارت» نيز ما را متوجه آن کرده اند. چنانکه از جمله، در زيارت «سرداب مقدس»، چنين تعليم داده اند که بخوانيم:

اللّهم کما جعلت قلبي بذکره معمورا، فاجعل سلاحي بنصرته مشهورا.

ـ

خداوندا! همچنانکه دل مرا، با ياد حجّت خود مهدي، آباد و زنده ساختي، سلاح مرا نيز در راه ياري او آماده و آخته ساز!

در اين زيارت مبارک، سپس، چنين مي خوانيم:

و ان حال بيني و بين لقائه الموت- الّذي جعلته علي عبادک حتما، و اقدرت به علي خليقتک رغما- فابعثني عند خروجه، ظاهرا من حفرتي، مؤتزرا کفني، حتّي اجاهد بين يديه، في الصّف الّذي اثنيت علي اهله في کتابک، فقلت:«کانّهم بنيان مرصوص». [3] .

ـ و اگر چنان شد خدايا، که مرگ- که براي همه هست، و نشان قدرت قاهره تو است

ـ از درک حضور مهدي محرومم ساخت، اي خداتو مرا به هنگام ظهور او، از نو، زنده کن، تا از گور خويش سربرآورم، و کفن بر کمر بندم، و در رکاب او جنگ کنم، در صفي که افراد آن را در قرآن ستوده اي، و آن صف را «بنيان مرصوص» (چنان پيکره اي پولادين) خوانده اي!

مي نگريد که سخن از «سلاح مشهور»(شمشير آخته) است، و «بنيان مرصوص» (بنياني در هم رسته). و اگر از گور نيز درآيند و دوباره- به لطف الهي- زنده شوند، براي جهاد است و مبارزه، و بستن کفن به کمر، و حمل سلاح بر دوش. اين است کارآيي و مقاومتي که از چشم براهان حکومت حقّه و منتظران دولت مهدويه، مطلوب است و مورد انتظار.



[ صفحه 302]




پاورقي

[1] «الغيبة»، نعماني، «بحار الانوار»، ج 52، ص 358.

[2] «الغيبة»، نعماني، «بحار الانوار»، ج 52، ص 359.

[3] «مفاتيح الجنان»- فصل «زيارتهاي حضرت صاحب الامر، عليه السّلام».