بازگشت

حضور شيعه در صحنه


نبايد مايه تعجب شود اگر ببينيم که شيعه، در روزگار ظهور، حضور فعّالتري دارد، و در صحنه هاي مبارزات بزرگ، نقشي عميق تر و جدي تر ايفا مي کند. شيعه اي که به اصل وصايت الهي- که د رهمه پيامبران بوده است- اعتقاد دارد؛ شيعه اي که از زمان حيات پيامبر و پس از پيامبر، بنابر آيات قرآن و دستورات مؤکّد پيامبر«ص»، دنبال علي بوده است و سپس در خطّ امامت حرکت کرده است؛ شيعه اي که دست از محمد و آل محمد«ص» برنداشته است؛ شيعه اي که همه جا محروميت ديده و بلا کشيده و زندان رفته و شکنجه شده و شهيد داده است؛ شيعه اي که در طول قرنها و سده ها همواره در برابر ستمگاران ايستاده و سازش نکرده است، شيعه اي که سينه اش در سقيفه و بني ساعده خرد شده و در ريگزار ربذه به جان آمده و در نبرد جمل و صفّين و نهروان حضور يافته و خون داغش در مرج عذرا بر زمين ريخته و از ساباط مداين گذشته و در صحراي تفتيده طفّ عاشورا حاضر بوده و شب يازدهم عاشورا را گذرانده است؛

شيعه اي که در کناسه کوفه به دار آويخته شده و سپس پيکرش سوخته و خاکسترش بر باد داده شده است؛ شيعه اي که قتلها و زندانهاي امويان را تحمل کرده است، شيعه اي که در کنار جسر بغداد پيکر مسموم پيشواي زنداني خود را نگريسته است؛ شيعه اي که زندانهاي عباسيان را آکنده داشته است؛ شيعه اي که همه سرزمينهاي اسلام- از مکه تا بلخ- همه جا را با خون خود رنگين ساخته است و هميشه فرياد او دعوت به حکومت معصوم و مدعاي او مبارزه با ظلم و بيدادگري بوده است؛ شيعه اي که بيش ار هزار سال است که از جان و دل و با خون و قيام، مهدي آل محمد«ص» را طلب کرده است؛ اين شيعه اگر در صحنه هاي انقلاب بزرگ، حضوري فعال داشته باشد، جاي هيچ تعجبي نيست. و اين شيعه- پس از اينهمه فداکاري و پايداري- اگر حاکم و وارث سراسر زمين بشود، نيز، جاي بي توقعي نخواهد بود، شيعه اي که پيرو متعهّد



[ صفحه 295]



خون آشناي خطّ نبوت است، از آدم تا خاتم، و خطّ وصايت، از علي تا مهدي...

هنگامي که قائم قيام کند، خداوند شيعيان را، از همه شهرها، نزد او گرد مي آورد. [1] .

هنگامي که قائم قيام کند، خداوند هر عيب و نقصي را از شيعيان برطرف مي کند، و دلهاي آنان را چنان پاره هاي پولاد مي گرداند. قدرت هر مرد از آنان را، به اندازه قدرت چهل مرد قرار مي دهد و آنگاه آنان حاکمان و فرمانروايان زمين خواهند بود، و سران بزرگوار جهان. [2] .

و اين بيانات، همه، مي تواند تأکيد بر اين امر باشد که شيعه بايد همواره حضور اعتقادي و اجتماعي خويش را، و تشکيلات سياسي و نظامي- يعني در واقع، «حضور شيعي»خويش را- در صحنه تاريخ نگاه دارد، تا سرانجام به هنگام ظهور، در محل خود و در جريان اصلي و بحق خود، قرار گيرد.


پاورقي

[1] «تفسير العياشي»، ج1، ص 66، «بحار الانوار»، ج52، ص 291.

[2] «خصال»، «بحار الانوار»، ج52، ص317.