بازگشت

انتظار، نگهباني ايمان


به «تکليف حسّاس»، در دوران انتظار، اشاره کرديم. يکي از ابعاد عظيم تکليف حسّاس و بزرگ، در روزگاران غيبت و انتظار، حفظ دين، و نگهباني مرزهاي عقيدتي، و حراست باورهاي مقدس است. جامعه منتظر نبايد درباره اين امر عظيم سستي روا بدارد.

لازم است فروغ ايمان، و نور يقين، و پرتو عقيده به حق، و تشعشع اعتقادات راستين، همواره، در دل و جان مردم محفوظ باشد، و پيوسته ژرفتر و ژرفتر شود، و بارورتر و بارورتر گردد.

لازم است جان و دل نوباوگان و نوجوانان و جوانان، هر دم، در برابر تابش اعتقادات حقه قرار گيرد، و از اين تابش و تجلي آکنده گردد.

لازم است ايمان، جزء وجود آنان، و مايه تقوم هويت اصلي آنان باشد، تا کم کم، حق، و فداکاري در راه اعتلاي حق، چون خون، همه وجود آنان را



[ صفحه 278]



گرم کند، و چون روح، جوهر حيات آنان باشد. [1] .

لازم است سعي شود تا ايمان اعتقادي، با ايمان عملي در آنان، اتحاد يابد، و از نخستين سنين تکليف و توجه، بعد عمل به احکام نيز، عمل درست، در زندگاني آنان حضور قاطع بيابد.

در روزگار غيبت امام، و طولاني شدن عصر انتظار، ممکن است شبهه هايي در ذهن برخي بيابد، يا شياطين پنهان و شياطين آشکار، به سست کردن پايه هاي اعتقادي کساني- بويژه جوانان- برخيزند؛ بايد در برابر اين شبهه ها مقاومت کرد، و آنها را از ذهنها و دلها زدود. همچنين مطالب و مسائلي، در روند زمانه، و تحولات زندگي بشر، و پيدا شدن افکار و مسلکها بروز مي کند، که ممکن است ظلمتهاي فکري بيافريند، و به ايمانها و روشناييهاي قلوب، زيان برساند؛ بايد در برابر اين مطالب و مسائل نيز پايدار بود، و پايداري کرد، و در ردّ و رفع آنها، و روشن کردن پوچي آنها، به کوشش برخاست.

بطور کلي، حوزه هاي علمي و اعتقادي، و نگهبانان ميراث قرآني و فرهنگ تربيتي اسلامي، بايد در برابر همه اين تهاجمات پايداري کنند، و به تناسب هر مورد، به دفع اين زيانها و خطرها بپردازد. اينهمه تأکيد که در احاديث، درباره حفظ ايتام آل محمد«ص» شده است، قسمتي از آن تأکيدها ناظر به اين بعد است، بعد اعتقادي. اين ايتام، ايتام معنوي و تربيتي هستند، و اين حفظ، - از جمله- حفظ اعتقاد ديني، و تربيت ديني است در توده ها، بويژه در جوانان و نوجوان. و اينهمه که اهميت داده اند به پاسداري از مرزهاي اعتقادي، و گفته اند: عالمان حافظ دين، و نگهبانان عقايد مردم از انحراف، «پاسداران» مرزهاي دينند، اينها همه، در آن صورت است که اين نگهباني و پاسداري، به نحو احسن، به عمل آيد.

حفظ و گسترش اعتقاد ديني، و شناخت درست اعتقادي و عملي- که



[ صفحه 279]



وسيله تشخيص حق از باطل است- در روزگار متصل به ظهور، مفيدتر، بلکه لازمتر است، چنانکه در احاديث رسيده است. و اين بدان علت است که تنها دارندگان عقيده و عملند که در مسائل و حوادث پيش از ظهور گم نمي شوند، و دچار ترديد نمي گردند، و حق را تشخيص مي دهند. آري، آنان که «اعتقاد صحيح» و «عمل صالح» داشته باشند، به تصديق و تأييد مهدي«ع» مبادرت مي کنند و به سعادت بزرگ مي رسند. اين است که تا به هنگام ظهور مهدي- يعني هنگامي که فرياد او به گوش همگان برسد- بايد اعتقاد صحيح، و عمل صالح، در مردم منتظر حفظ گردد.

در احاديث و تعاليم، از اهميت ايمان، در عصر غيبت، به گونه هايي عجيب ياد شده است، و منتظران مؤمن، داراي مقام و منزلت شمشير زنان در رکاب پيامبر دانسته شده اند. از اين بالاتر، پيامبر اکرم آنان را برادران خود خوانده است. همچنين از نظر خردمندي، و بصيرت، و اعتقاد، و اخلاص، مورد ستايش بسيار قرار گرفته اند. دلهاي منتظران مؤمن، در سخن امام صادق«ع» که سپس نقل خواهد شد، چونان قنديلهاي روشن توصيف شده است. [2] .

پيامبر اکرم«ص»، خطاب به اصحاب:

... شمايان اصحاب منيد، ليکن برادران من مردميند که در آخر الزّمان ميآيند. آنان به نبوت و دين من ايمان مي آورند، با اينکه مرا نديده اند... هر يک از آنان اعتقاد و دين خويش را به هر سختيي نگاه مي دارد، چنانکه گويي درخت خار مغيلان را در شب تاريک با دست پوست مي کند، يا آتش پردوام چوب تاغ را در دست نگاه مي دارد. آن مؤمنان، مشعلهاي فروزانند در تاريکيها. خداوند آنان را از آشوبهاي تيره و تار (آخر الزّمان) نجات خواهد داد- لاحدهم اشدّ بقية علي دينه، من خرط القتاد، في اللّيلة الظّلماء، او کالقابض علي جمر الغضاو اولئک مصابيح الدّجي ينجيهم الله من کلّ فتنة غبراء مظلمة. [3] .

امام علي بن الحسين زين العابدين «ع»، خطاب به ابو خالد کابلي:



[ صفحه 280]



اي ابو خالد! مردماني که در روزگار غيبت به سر مي برند، و معتقدند و منتظر، از مردمان همه زمانها افضلند. زيرا که خداي متعال به آنان خرد و فهم و معرفتي داده است که غيبت امام، براي آنان، مانند حضور است(يعني با اينکه در عصر غيبت به سر مي برند و امام را نمي بينند، از نظر ايمان و تقوي و پايداري، گويي در زمان ظهور به سر مي برند و امام خود را مي بينند). اين مردم را(که در چنان روزگاري زندگي مي کنند)، خدا مانند سربازان پيکار گر صدر اسلام قرار داده است، همانان که در رکاب پيامبر «ص»، شمشير مي زدند و پيکار مي کردند.

آنانند اخلاص پيشگان حقيقي، و آنانند شيعيان واقعي، و آنانند که- در نهان و عيان- مردم را به دين خدا دعوت مي کنند... [4] .

و اين ايمان و باور، بايد در جامعه باشد، و بايد همچنين - تا زمان ظهور - بماند.


پاورقي

[1] چنانچه در اين روزگار، از دم مسيحايي امام خميني، حق، و فداکاري در راه حق، چون خون، همه وجود گروههاي بسياري از جوانان ما و مردم ما را گرم کرده است- خدا را شکر... اين چگونگي خدايي، بايد، همواره، محفوظ بماند، و در حال تجلي و اقدام باشد، تا چون هنگام و هنگامه ظهور رسيد، و طلايع دولت مهدي«ع» آشکار گشت، مردمان ما، بويژه جوانان شجاع مسلح ما، در رده ياران او قرار گيرند، و کار را براي آن امام بزرگ مهيا سازند، و دشمنان او را براندازند، و پرچم حکومت او را برافرازند.

[2] صفحه 317- 318 را ببينيد!.

[3] «بصائر الدّرجات»، «بحار الانوار»، ج52، ص124.

[4] «احتجاج»، طبرسي، «بحار الانوار»، ج52، ص 122.