انتظار، دوران تکليف حساس
با توجه و تأمل در ابعاد عملي انتظار- که در بخش پيش ياد شد- مي بينيم که انتظار، تجلّي جامع و تبلور کامل تربيتهاي مکتب است. پس، انتظار، هم، «شاخص منوّر ابعاد عقايد حقّه» است، و هم «تبلور کامل تربيتهاي مکتب». آري غيبت، جرياني بسيار عميق، و انتظار جرياني بسيار سازنده و مهم است. دوره غيبت و انتظار از يک جهت، مانند مدتي است که معلم از کلاس خارج مي شود- چنانکه در پيش اشاره شد- تا بنگرد که شاگردان در غياب او چه مي کنند؟ و درباره تعاليم و تکاليف خود چسان رفتار مي نمايند. انسان منتظر، که شاگرد مکتب پيابمران، و حاضر در کلاس دين حق است، بايد همواره مراقب خود باشد، و در علم و عمل بکوشد، و بداند که معلم از کلاس بيرون رفته است، و هر لحظه ممکن است برسد، و او را در آن حال که هست ببيند... بايد در حالي باشد که رضاي کامل خاطر معلم را فراهم آورد.
آري، هنگامي که در مسائل ياد شده بژرفي مي نگريم، و هنگامي که به ماهيت دين و تعليمها و تکليفهاي دين مي انديشيم، و وقتي که به زندگي و تکليف، با شناختهاي درست، فکر
مي کنيم، به اين نتيجه مي رسيم، که روزگار انتظار، نه تنها روزگار سستي و رهايي و بي تفاوتي و قعود و تحمل و ظلم پذيري نيست، بلکه دوران انتظار، دوران حساس حضور تکليفي است، هم در ابعاد تکاليف فردي، و هم در ابعاد تکاليف اجتماعي. دورانتظار، دروان تکليف است، تکليف بزرگ. و آن تکليف بزرگ نگهباني دين هداست، در سطح فرد، و در سطح اجتماع...
اگر روزگار انتظار، روزگار فتور بود، و انسان وظايف چنداني نداشت، بايد تکليف برداشته مي شد، و بايد در تعاليم پيشوايان، سخن از چنگ زدن به
[ صفحه 277]
دين، و رعايت تقوي و پارسايي، و حفظ خط مکتب و رهبري و امامت گفته نمي شد، با اينکه مي بينيم چنين نيست، بلکه احکام خدا به قوت هود باقي است، و حوزه «تکليف»، محروس و محفوظ است. و بر چنگ زدن به دين تأکيد شده است.
و گمان ندارم کسي تصور کند که چنگ زدن به دين، منفک از عمل به احکام دين تواند بود. و جزء احکام عمده دين، مبارزه با ظلم، و امر به معروف، و نهي از منکر، و حضور در همه ابعاد وظايف فردي و اجتماعي است. و اينها همه- چنانکه ياد شد- مبتني بر قدرت و حاکميت است.
من نمي دانم که سالهاست که تعليم و تربيت ديني، به صورت صحيح انجام نيافته است، حتي در خانواده هاي مذهبي. ليکن اميد است که از اين پس چنين نباشد. و دين در همه ابعاد آن آموخته گردد، بويژه بعد فعّال و مثبت آن، از نظر حضور اجتماعي، و شعور سياسي، و شور اقدامي. انتظار، دوران وظيفه مهم، و تکليف بزرگ و حسّاس است. و نبايد در اين امر غفلت روا باشد.