بعد تقيد مکتبي
يکي از ابعاد مهم، در فلسفه عالي تشيع، تقيد دقيق به مکتب و خط مکتب است. در صخره استوار اعتقادات شيعي، صخره خون بنياد صلابت شعار، هيچ خراشي و رگه اي غير اصيل پذيرفته نيست. تولّي و تبرّي همين است. متابعت عاشقانه از حق و رهبر حق، و مخالفت خصمانه با ناحق و رهبر ناحق.
اين تقيد مکتبي، و صلابت اعتقادي، و حماسه داري ديني، و سازش ناشناسي خطي، از ويژگيهاي رهروان راه سرخ تشيع علوي است:
و مالي الاّ آل احمد شيعة
و مالي الاّ مشعب الحق مشعب [1] .
ـ من پيرو آل محمدم، نه کسي ديگر، و راهسپر راه بر حق حقم، نه راهي ديگر...
اين است شعار شيعه، در طول تاريخ، درآوردگاهها و ميدانها، در تبعيدها و زندانها، در خونها و حماسه ها، در آتشها و شعله ها، در فريادها و خروشها... و چنين خواهد بود، تا آن هنگام، که اين فرياد، در جام زرين خورشيد بريزد، و جهانگير گردد...
منم بنده اهل بيت نبي
ستاينده خاک پاي وصي
[ صفحه 273]
براي زادم و هم بر اين بگذرم
چنان دان که خاک پي حيدرم [2] .
انسانيت، و رعايت ارزش انسان، تنها و تنها در تعاليم علي و آل علي جلوه گر است، و انسان آگاه از اين تعاليم، فدايي اين راه است، و دشمن هر راه ديگر. دوستي علي و آل علي، دوستي انسان و انسانيت است، و دشمني با علي و آل علي، دشمني با انسان و انسانيت.
و انسان منتظر مهدي آل محمد«ص» چنين است، د رخطّ آنان است، و جدا و بدور، و بلکه خصم هر راه ديگر، و هر خطّ ديگر. اين است که پيامبر اکرم«ص» مي فرمايد:
خوشا به حال منتظراني که به حضور «قائم» برسند، آنان که پيش از قيام او نيز پيرو اويند، با دوست او عاشقانه دوستند و موافق، و با دشمن او خصمانه دشمنند و مخالف. [3] .
پاورقي
[1] از ابيات قصيده بائيه«هاشميات»، از کميت بن زيد اسدي، در گذشته سال 126 هجري قمري.
[2] از شاعر بزرگ، و حماسه سراي کهن، حکيم ابو القاسم فردوسي.
[3] «الغيبة»، شيخ طوسي، «بحار الانوار»، ج52، ص 130.