بازگشت

انتظار، آفاق مقاومت


در زير اين طاق بلند، در طول تاريخ انسان، سخن از «عدالت» بسيار گفته اند. آنچه مصلحانم بزرگ و حقوقدانان با اخلاص گفته اند، همه سخن از عدالت اجتماعي است، يعني: اجراي عدالت در ميان اجتماعات بشر، و در حقوق اجتماعي، ليکن عدالت، واقعيت عظيم ديگري است، که همواره، مورد غفلت بوده است، مگر در تعاليم پيامبران.

عدالت، پيش از اينکه در مرحله اجتماع مطرح باشد، بايد در مرحله نفوس بشري مطرح باشد: هر نفسي و جاني بايد عادل باشد، ـ و عدالت را در ذات خود پديدي آورده باشد. و ما اين مرحله را، «عدالتِ اَنفُسي» مي ناميم. عدالتِ اَنفُسي، هنگامي به تمام معني تحقق خواهد يافت، که انسان عدالت را در همه جهان، و براي همه چيزها، حتي جانوران و گياهان و ديگر مظاهر طبيعت بخواهد، و در همه آنها مُجري دارد. و ما اين مرحله را، «عدالت آفاقي»

مي ناميم. پس بايد همواره، براي تحقق عدالت آفاقي و اَنفُسي کوشيد. زيرا هنگامي که عدالت آفاقي و عدالت اَنفُسي، و عدالت اَنفُسي و عدالت آفاقي تحقق پذيرفت، تحقق عدالت اجتماعي(که بشريت با همه پيشرفتهاي خويش نتوانسته است خود را به آن نزديک سازد، بلکه روز بروز از آن دورتر شده است)، امري است حاصل شده و پيش پا افتاده.

و چون عدالت آفاقي و عدالت اَنفُسي، کمال بزرگ بشريت است، به دست آوردن آن نيز مشکل است، و همواره، موانع بر سر راه آن بسيار است، هم



[ صفحه 262]



موانع دروني: اميال و خواسته ها... و هم موانع بروني: قدرتها و فسادها... چون چنين است بشر کمتر موفق شده است تا آن عدالتِ جامع را به چنگ آورد، و خود به آن معني، عادل باشد.

عدالت ياد شده، فقط و فقط، از سوي پيامبران پيشنهاد شده است، و همواره با مقاومت روبرو گشته است، بويژه از سوي قدرتهاي فاسد و جبّار و طاغوت، که نمي خواسته اند انسان آزاد باشد. آن عدالت، آزادي مي آورد، و قيد و بندها، و بردگيها را از ميان مي برد. و اين همان چيزي است که قدرتمندان و برده طلبان آن را نيم خواسته اند و نمي خواهند. آنان که

مي خواهند بر دوش آزرده بشر سوار باشند، نمي خواهند انسان به خود آيد، آزاد گردد، عادل شود، و با ظلم بستيزد.

منتظرانِ مهدي«ع»، اکنون- و در طول تاريخ انتظار- در طلب چنان آرماني اند که ياد شد، يعني، تحقق عدالت جامع، عدالت آفاقي و اَنفُسي عدالتي که پيامبران خواسته اند، و امامان تعليم داده اند. بنابراين، انتظار آنان، هر چه به طول انجامد، و پايداري بخواهد، و هر چه آفاق مقاومت در راه دين آرمانِ بزرگ گسترده باشد، بجاست و بجا.

از هجرت پيامبر به سوي مدينه، تا شمشير زدنهاي علي در صِفّين و نَهروان، تا حماسه خورشيدي عاشورا، و تا همه جهائها و شهائتها، در طول همه قرنهاي انتظار، همه و همه، آرمان بلوغ انسان، و طلوع خورشيد، و نشر عدالت جامع را، به گونه اي، نويد داده اند. اين است آفاق وسيع مقاومت، در آستان شکوهمند انتظار، در راه تحقق ابراهيم و موسي و... و محمد و علي و...