بعد سازماندهي
بُعد هشتم، از ابعاد مقاومت، بُعد سازماندهي و ايجاد تشکيلات است. بخوبي معلوم است که هر گونه فعاليت اجتماعي، و تبليغات اعتقادي، و حضور سياسي، و کوشش نظامي در اجتماع، وقتي سودمند است که از يک سازماندهي اصولي، و يک تشکيلات و سازماندهي، نيروها هدر مي رود، و مجاهدتها به نتايج عمده خود نمي رسد، و موضعگيري ها پايدار نمي ماند، و باروها حراست نمي شود، و موقعيتها محفوظ نمي ماند. اگر اين ايمان عميق و اين ايثار عجيب، که در مردم متدين وجود دارد، در جريان يک سازماندهي نيرومند و تشکيلات قوي مورد استفاده قرار گيرد، و آگاهانه و بدرستي جهت داده شود، آيا چه نتايجي از آن، در راه اصلاح اجتماعات و اشاعه خير و فضيلت، توان گرفت؟
باري، جامعه ديني بايد به حضور تشکيلاتي معتقد گردد. متدينين بايد از شعبه بودن، و هر دسته اي جدا به کاري دست زدن، و نيروها را تلف کردن،
[ صفحه 244]
دست بردارند، داراي روحيه تشکيلاتي گردند، و قويترين تشکيلات را، در درون خود پديد آورند. نظام اجتماعي اسلام، بر اساس عميق ترين روابطِ تشکيلاتي استوار شده است، حتي احکام فقهي اسلام، همواره، بر نظام تشکيلاتي و عملکردهاي اجتماعي مبتني است. من اميدوارم متدينين از غفلتهاي گذشته به خود آيند، و به ايجاد تشکيلات قوي و روابط تشکيلاتي درست روي آورند، که اين وظيفه است. و اين بُعدي است از ابعاد مقاومن تکليفي.