بعد سياسي
بُعد ششم، حضور و مقاومت سياسي است. با کناره گيري از فعاليتهاي سياسي و از دست دادن پستهاي مديريت اجتماعي، هر گونه قدرتي، بمرور از دست مي رود، و کار به جايي مي رسد که شما به احکام دين خود، حتي در سطح فرد، نتوانيد عمل کنيد. در مثل: نتوانيد فرزند خود را با فرهنگ ديني تربيت کنيد. نتوانيد از اجناس وارداتي کشورهاي ضد خدا و ضد فضيلت مصرف نکنيد. نتوانيد ناموس دار باشيد و...
اگر متدينين، حضور سياسي- اجتماعي خود را از دست بدهند، [1] .
[ صفحه 242]
حضورهاي ديگر آنان نيز(حضور اعتقادي، سنتي، فرهنگي، عملي، و...)، به انحراف کشانيده مي شود، و بي محتوي مي گردد، و سپس از دست مي رود. نمي توان تصور کرد تکليفي که در رابطه با لزوم مقاومت و پايداري(بويژه در بُعد سوم، از ابعاد مذکور در قرآن کريم:«رابِطُوا»)، بر دوش مردم متدين و معتقد قرار دارد، بدون حضور و فعاليت سياسي- اجتماعي، عملي باشد و به نتيجه برسد. متدينين، بايد در اين باره بسيار بيدار و هوشيار باشند، و گول هيچ تبليغي را نخورند. دخالت در سياستِ حَقَّه، و شرکت در سياست به قصد اداره جامعه بر اساس سياست حَقَّه، و نگاهداري جامعه از انحراف، و حفظ دين خدا در اجتماع، و انتقال آن به نسلهاي آينده، و به منظور پاکسازي و پاکداري کشورهاي اسلامي از لوث آن به نسلهاي آينده، و به منظور پاکسازس و پاکداري کشورهاي اسلامي از لوث وجود بيگانگان و استعمارگران و مستشاران و جاسوسان، و براي استقلال بخشي به سرزمينهاي قرآني، و اجراي عدالت و قسط، از افضل طاعات و اعظمِ عبادات است، و در سر لوحه تکاليف ديني جاي دارد، «کُونُوا قَوّامين بِالقِسط» [2] - برپاي دارندگان مقتدر داد و دادگري باشيد.
پاورقي
[1] بويژه حضوري که هم اکنون، به دست آمده است.
[2] نساء:135.