غيبت امام، مشکل اساسي تربيت و سياست
با توجه به اساس هدايت اسلامي، که فعليت يافتن و تداوم پذيرفتن آن- در مصداق صحيح خود- به نشر تربيت و سياست اسلامياست با هم، و اين دو، به وجود و حضور قرآن و امام در جامعه بستگي دارد، کار در «عصر غيبت» چگونه خواهد بود؟
خداوند حکيم مهربان، براي کمک به انسان، به او نعمتِ عقل داد. و
[ صفحه 223]
براي هدايت او، پيامبران را فرستاد. پيامبران يکي پس از ديگري آمدند، تا دور نبوت به پايان رسيد. پيامبر اکرم ما، خاتم الانبيا، به رسالت مبعوث گشت، و کاملترين اديان، به وسيله بزرگترين پيامبران، حضرت محمد مصطفي«ع»، بر بشريت عرضه گرديد. چون حيات اينجهاني پيامبر، جاويدان نبود، و او نيز مانند ديگران مي بايست در گذرد (اِنَّکَ مَيتٌ وَ اِنَّهُمْ مَيتُون)، لازم بود تا براي بشر در طول تاريخ- بويژه نسلهايي که پس از پيامبر تا دامنه رستاخيز مي آيند، و پيامبر را نديده اند- چاره اي بجويد، و همچنين براي حفظ اسلامِ عرضه شده به وسيله خودِ او، مرکزي پديد آورد. پيامبر اين چاره را- به امر خدا- جست و اين مرکز را پديد آورد. او ميراث هدايت را در ميان امت نهاد، و بصراحت معرفي کرد: قرآن و امام، آيين نامه و مجري- چنانکه ياد شد.
اکنون مشکل اين است که در عصر غيبت، که يکي ازاين دو نهاد، که مبين و ضامن اجراي نهاد ديگر است، در دسترس مردم نيست، کار چگونه است، و تکليف چيست؟