بازگشت

اسرار تغذيه


واقع اين است که علل مرگ و اسرار پيري، مرموزتر از آن است که بتوان درباره همه عوامل و مقتضيات، و همه موارد و مصداقهاي آن، اطلاعي جزمي



[ صفحه 203]



حاصل کرد. آنچه ما مي دانيم برخي از علل- مرگ است، همانگونه که علل حيات نيز هنوز ناشناخته است.

يکي ازامور مهم، در مقابله با پيري و مرگ، تغذيه داراي چگونگي ها و انواعي است. استفاده از انوار خورشيد و کواکب- و بويژه استفاده از انوار کواکب به طرق خاص- در امر سلامت جسم، و توانايي آن براي بقا، تأثيرهايي عظيم دارد. بجز اشعه خورشيد، اشعه ديگري نيزبه ما مي رسد. دانستن چگونگي استفاده از انوار و اشعه، در کار استوار ساختن نيروهايي بدني و سالم نگاهداري آنها، امري مهم و رازي عظيم است. مسئله ديگر، مسئله ادويه و ترکيبات آنهاست، چه گياهي، و چه حيواني، و چه کاني. در برخي از کاني ها وکيفيت پروردن آنها فوايدي مهم نهفته است. گاه ممکن است درازْ عمري، مستند به رازها و چيزها و خوراکها و آبهاي موجود در طبيعت باشد. البته اگر کسي علم آن را داشته باشد.

بشر، درگذشته، مسافتها را با زحمت و مشقت بسيار، و درمدتهايي دراز مي پيمود.امروز که توانسته است نيروهايي را در مخلوقات خدا، و در عالم طبيعي، بشناسد و به کار گيرد، مسافتهاي عظيم را، در زماني بسيار اندک، با راحتي و آسايش، طي مي کند... اگر صد سال پيش مي گفتند، وسيله اي تواند بود که علاوه بر حجم سنگين خود، 500-600 انسان را، و بارها و وسائل آنان را، حمل کند، و با پرواز در هوا، و سير از روي کوهها و هامونها و درياها، در مدتي کوتاه، از اين سوي کره خاک به آن سوي کره خاک ببرد، و هيچ اتصالي به زمين نداشته باشد، چه کسي بسادگي باور مي کرد؟ اگر صد سال پيش، بلکه پنجاه سال پيش، از راديو، تلويزيون، سفر به ماه و ديگر کرات، عکسبرداري از ته دريا، عکسبرداري از کرات، گفتگو با انسانِ پياده شده در ماه از زمين، راهنمايي خودرو در ماه از زمين، و امثال اين امور، سخن گفته مي شد، مردمان چه عکس العملي نشان

مي دادند. و امروز، اين مسائل، براي مردم عصر ما عادي است، و شگفتيي بر نميانگيزد.

ما بايد از اين اتفاقات و اکتشافات، تجربه بياموزيم، و بر سعه ديد و درک خود بيفزاييم، و وسعت نيروهاي جهان و اسرار زمان را بپذيريم. انسان خردمند، هيچگاه، اسرار نامحدود جهان را، محدود به آزمايشها، و اطلاعات فعلي،



[ صفحه 204]



و وسايل کنوني نمي کند، و خود را از شناخت وسيع جهان وسيع، محروم نمي سازد. در مطلبي که سپس از استاد خود نقل مي کنم، اشاره شده است به اهميت «نور» در کار تغذيه و حفظ قوت و سلامت مزاج. وقتي همين مطلب را، با يکي ازپزشکان در ميان گذاشتم، او بر اهميت اين مطلب تأکيد کرد، و با اظهار تعجب گفت، چگونه عالمي روحاني، و دور از محيط آزمايشي، به نور و اهميت آن در امر تغذيه و تأثير آن در مزاج و بدن، توجه کرده است، و به اين مطلب پي برده است؟ آري، آن پزشک تعجب کرد. و چه بسيار مطالب و حقايق مسلم بود که آن عالم روحاني دور ازمحيطِ آزمايشگاه

مي دانست، [1] و صدها دانشمند تجربي و آزمايشگاهي از دانستن و پي بردن به آن حقايق و مطالب محروم بودند، و محروم هستند. اين محروميت به دليل همان محدودانديشي، و غروري است که در برخي پديد مي آيد، و سبب مي شود تا هر دري را بر روي خود ببندند، و در چهار چوبه دانستنيهاي بسيار محدود خويش محبوس گردند. البته بايد ياد کرد که بسياري از فرزانگانِ اين علوم، به محدوديت و نارساييهاي علوم تجربي و آزمايشگاهي بصراحت اعتراف کرده اند. [2] اين محدوديت، در خود اين علوم نيز، و کشفهايي که پيوسته مسائل

تازه اي مطرح مي سازد، و داده هاي گذشته را مخدوش مي کند، و مجهولات ديگري در پي مي آورد، بخوبي نمايان است.


پاورقي

[1] و همانندان او نيز مي دانستند. و اکنون نيز اگر باشند مي دانند.

[2] نمونه اي از اين اعترافات خواهد آمد.