واسطه فيض
حال که در اين پژوهشها و بحثها، به اينجا رسيديم، بجاست که درباره مسئله سريان فيض، و فيضان جود الهي، و چگونگي آن- اگر چه به اختصار- سخني به ميان آوريم.
يکي از بزرگترين مسائل معرفت وشناخت، درسطوحِ مختلف شناختي، اعم ازديني (قرآني- حديثي)، و فلسفي، و عرفاني، مسئله «فيض» و «وساطت» است، و دانستن چگونگي تعلق فيض، از مبدأ هستي، به هستها و هستيها. فيض، همواره بايد از طريق واسطه اي «قابل» و «مقرَّب»، از مبدأ فيآض گرفته شود، و به موجودات ايصال گردد.
مسئله فيض و وساطت، از روزگاران کهن، مطرح بوده است. واسطه فيض، در معارف ديني و احاديث، به عنوان «نخستين مخلوق» ياد شده است.
مسئله نخستين مخلوق(اَوَّلُ ما خَلَقَ الله...)، با وساطت در فيض ارتباطِ مستقيم دارد، بلکه بعين، طرح همين مسئله مهم است.
[ صفحه 179]
اين بحث پيش از اسلام، از جمله، در فلسفه فلوطين(نوافلاطوني)جايي عمده داشته است. دراسلام درمکتبهاي فلسفي، در«فلسفه فارابي»، و فلسفه هاي ديگر و «فلسفه ميرداماد»، مطرح گشته است. در عرفان- بويژه عرفان نظري- نيز، اين موضوع مورد نظر قرار گرفته است.
محيي الدّين ابن عربي، به «فيض اقدس»، و «فيض مقدّس»، معتقد بوده و «براي وجود، که حقيقت واحد ازلياست، دو تجلي قائل شده است: 1- تجليي که به وسيله آن، اعيان موجودات، در عالم غيب، ثابت مي شود(اعيانِ ثابته). 2- تجليي که به سبب آن، همان اعيان ثابته درعالم غيب، درعالم محسوس، ظاهر مي شوند. تجلي نخستين را، فيض اقدس، و تجلي دومين را، فيض مقدس، ناميده است».
فيض الهي، بطور کلي، به دو قسم تقسيم مي شود:
1- فيض خلقت و تکوين
2- فيض هدايت و تشريع.
مقصود ما، در اينجا، گفتگويي است به اختصار، درباره«واسطه فيض»، از اين رو، اين موضوع را، در دو قسمت مطرح مي سازيم:
1- وساطت در فيض تکويني
2- وساطت در فيض تشريعي.