بازگشت

احوال نيکبختان


هر کس، درعصر غيبت کبري، به گونه اي به ديدار آن ماهِ تابان، و مهر فروزان، و آن قبله خوبان، و مقصد پاکان، و آن سرِّ اکبر، و اسمِ اعظم، نايل آمده باشد، يا نايل آيد، بيقين نيکبخت است. چه بختي از آن نيکتر، و چه ساعتي از آن سعدتر؟

بايد توجه داشت که آنچه از اين مقوله، اتفاق افتاده است، يا ممکن است اتفاق بيفتد، در مواردي«مکاشفه» است، و در مواردي «مشاهده»، و در مواردي «رؤيت». اين تقسيم، بر حسب اشخاص و احوال اشخاص و مراتب آنان مبتني است. و هر يک خود، مراتبي دارد و مراحلي.

بطوراجمال، مي توانيم اين اتفاق را، يعني مشاهده، ديدار و رؤيت را، و به هر حال، نوعي يقين شهودي، بصري، و حسّي را، نسبت به وجود خليفه خدا، و وصي پيامبر«ص»، حضرتِ مهدي«ع»، در پنج جريان باز بنگريم:



[ صفحه 167]



1- برخي از عرفاي اهل سنت، يعني: کساني که- بر پايه شهرت و آثاري که دارند و آنچه در کتابهاي تاريخ و زيست نامه ها آمده است- از اهل سنت بوده اند، و در شمار اهل سلوک و رياضت و مکاشفه و سياحت قرار داشته اند، و مدعي مشاهده و ديدار شده اند، مانند حسن عراقي، به نقل شيخ عبد الوهاب شَعراني.

2- برخي از عرفا و متصوّفه شيعه.

3- برخي ازعلماي روحي و معنوي ازشيعه، يعني عالماني ازما که اهل معنويت بوده اند، و از طريق توجه به پيامبر اکرم«ص» و ائمه طاهرين«ع» و متابعت محض از آنان، سالک به سلوکِ شرعي شده اند، و از راه تقيدِ دقيق به اعتقادات ديني، و عملِ دقيق به احکام شرعي، به بالاترين مراحل عظيم روحي و باطني رسيده اند، و واجد مقامات واقعي و عمده گشته اند، و اهلِ مکاشفات و تصرفات مهم بوده اند، از قبيل بزرگاني چون:

سيد رضي الدّين، ابن طاووس حَسَني در گذشته 664 (هـ. ق)

جمالُ الدّين احمد، ابن فَهْدِ حِلّي در گذشته 841 (هـ. ق)

ملا احمد محقّق اردبيلي در گذشته 993 (هـ. ق)

سيد مهدي بحرُ العلوم طباطبائي در گذشته 1212(هـ. ق)

از متقدمان، و مانند

سيد موسي قزويني زرآبادي در گذشته 1353(هـ. ق)

ميرزا مهدي اصفهاني در گذشته 1365(هـ. ق)

شيخ علي اکبر الهيان تُنُکابني در گذشته 1380(هـ. ق)

شيخ مجتبي قزويني خراساني در گذشته 1386(هـ. ق)

از مردم قرن چهاردهم

4- برخي از مردم عادي و انسانهاي مختلف جامعه اسلامي، در طول قرنهاي غيبت، که به نحوي براي آنان، در پي توجه و توسل و طلب و امثال آن، ديداريپيش آمده است.



[ صفحه 168]



5- کسانيکه براي آنان امري به وقوع پيوسته است که به وجود مبارک حضرت حُجَّت «ع» يقين کرده اند، مثلاً، شفاي بيماري، رفع گرفتاري، برآمدن نياز، رسيدن به مقصود، و... اگرچه براي آنان ديداري - بويژه بدانسان، که در آن حال، امام را بشناسند- پيش نيامده باشد.

البته، مهمترين و با جلالت ترين کساني که در طول غيبت کبري، به حضور امام عصر

«ع» رسيده اند، و به ديدار و ملاقات نايل آمده اند، همان جريان سوم است. همواره، در اين جريان، روحانيان ربّاني، و عالمان معنوي بزرگي بوده اند، که با شناختِ علوم و معارف قرآني، و با دوري ازهرانحراف نظري و عملي، و فارغ از هر مکتبي و مشربي، فلسفي يا عرفاني، و بيزار و بري از هر طريقه و جريانِ تصوف و سلوک صوفيانه، بلکه صرف با سلوکِ دقيق شرعي، و مجاهدات عميق ايماني، به مقامات بلند رسيده اند، و در شمار اولياي خدا و مقربان پيامبر اکرم و ائمه طاهرين جاي گرفته اند.