در فلسفه اخوان الصفا
فيلسوفان «اِخوانُ الصَّفا» نيز، در فلسفه خويش، به اهميت امر مهدي«ع» توجه کرده اند، و با بياني زيبا، مسئله غيبت و ظهور را، و مسئله مهدويت را، شرح داده اند:
[ صفحه 158]
اِخوانُ الصَّفا معتقد به «مهدي» هستند، و معتقدند که او باز مي گردد، تا زمين را پر از عدل و داد کند، بعد از آنکه پر از جور و ظلم شده باشد. و مردم را از عبوديت مي رهاند. و دعوتِ اِخوانُ الصَّفا را آشکار مي کند، و جمع پراکنده ايشان را گرد مي آورد. و بدين گونه، با ظهور آن نفس زکيه(جان پاک)، هر حقي به صاحبش باز مي گردد...
مي گويند: امام در ميان مردم است، بجز اينکه براي امامان دو دور وجود دارد: دور کشف، و دورسَتر.
در دور کشف، امامان درميان مردم ظاهر باشند، و در دورسَترغير ظاهر، و اين امر، از روي ترس نيست. و اما دوستان ايشان، جايامامان غايب را بدانند، و هر گاه اراده کنند نزد آنان روند. و اگر چنين نباشد، زمانه از امام - که حجّت خداست بر خلق- خالي خواهد ماند، و حال آنکه خداوند، هيچگاه، خلق را بي حجّت نگذارد، و رشته ايرا که در ميان او و مردم کشيده شده است قطع نکند. امامان ميخهاي زمينند، و - چه در دوره کشف و تصرفشان در ابدان و اجسام ظاهر گردد، و در دوره ستر، اثرشان در جانها و خردها و صاحبان مملکت ارضي و خلافت جسماني جاري باشد... هر کس بميرد، و امام زمان خود را نشناسد، چون مردم عصر جاهليت (يعني بي هيچ ديني)، مرده است. نيز هر کس بميرد، و در گردن او بيعت امام نباشد، چون مردم عصرجاهليت مرده است. [1] .
پاورقي
[1] «تاريخ فلسفه در جهان اسلامي»، ص 207 - 208.