در فلسفه الهي
فلاسفه اسلام نيز، به مسئله ولي کامل، و حضور خليفة الله در زمين توجه کرده اند. آنان نيز اين حقيقت را بر پايه مباني و استدلالهاي خويش مُبَرهَن ساخته اند، و با تعبيرهايي که ويژه اصحاب فلسفه است، آن را توضيح داده اند. شيخ فلاسفه اسلام، ابوعلي ابن سينا، در کتاب«الشِّفاء» در فصلي که راجع به امام و خليفه گفتگو مي کند، و مقامات و مراتب باطني و اخلاقي و علمي انسان کامل را گزارش مي دهد، مي گويد:
... وَمَن فازَ، مَعَ ذلک، بِالخَواصِّ النَّبَوية، کادَ يصيرُ ربّاً اِنسانياً... وَ کادَ اَن تُفَوَّضَ اليهِ اُمورُ عبادِ الله. و هُوَ سلطانُ العالَمِ الاَرضيّ، و خليفةُ اللهِ فيه. [1] .
- هرکس، علاوه بر آنچه(درباره امام و خليفه) گفته شد، داراي خواص پيامبري باشد، چنين کسيربُ النَّوع انسان تواند بود... و امور بندگان خدا به دست او سپرده تواند شد. و اوست فرمانرواي جهان خاکي، و همو خليفة الله است در زمين.
روشن است که مقصود از «اَلعالَمُ الْاَرْضيّ»، جميعِ کايناتِ ارضي است، [2] که تحت استيلاي ولايتي امام است، چنانکه از تعبير «رَبّاً اِنسانياً» نيز
[ صفحه 153]
استفاده مي شود، که مقصود، صاحب تأثير بودن است در تربيت صورت نوعيه. و تعبير
«تفويض امور»، هم شامل ولايت تکويني است، و هم ولايت تشريعي.
فيلسوف بزرگ، ميرداماد حسيني نيز، حقيقت ياد شده را، با تأييد و تأکيد، نقل کرده و تقدير فرموده است. [3] .
پاورقي
[1] الشِّفاء، پايان الاهيات.
[2] البته با توجه به ابعاد وسيع «ارض» در جهانشناسي اسلامي، بر پايه تعاليم ائمه طاهرين «ع»- نمونه هايي از اين تعاليم، در اين باره، در کتاب «الهيئة و الاسلام» ذکر شده است.
[3] «اَلقَبَسات»، چاپ جديد، ص397.