احتجاج
در قرآن کريم، سخن از خلافت الهي در زمين رفته است: خدا به فرشتگان گفت: «از جانب خود، در زمين خليفه اي بگذارم و بگمارم». [1] درباره اين موضوع در فصل بعد سخن خواهيم گفت.
در اينجا، يادآوري مي کنيم که مقصود از تعبيرهاي«وليّ مطلق»، «ولي کامِل»،
«ولي زمان»، «ولي عصر»، «حُجَّتِ ناطق»، و «صاحب شبِ قدر»... همان «خليفه خدا» است در زمين. و پس از درگذشت پيامبر اکرم«ص» و پايان يافتن دور نبوت و پيامبري، اين مرتبه بزرگ، از آن اوصياي پيامبراست، يعني: علي و يازده فرزندش.
با توجه به اين حقايق قرآني و اسلامي، چگونه به ذهن خطور داد، که چنين امري، و چنين ارتباطي با خدا و باطن عالم واسرار تقدير، متعلق به خلفاي عباسي باشد، امثال منصور دَوانيقي، و هارونُ الرَّشيد، و جعفر متوکِّل، يا متعلق به خلفاي اُموي باشد، امثال يزيد بن معاويه، و وليد بن عبدُ المَلِک، و مَروان حِمار؟! آيا اينان مي توانند وارث عهد الهي باشند و خليفه خدا باشند در زمين؟ خلافت عهد خدايي است. و عهد خدايي، جز به پاکان، و نيکان، و معصومان، و مطهِّران نخواهد رسيد. اينانند که مي توانند وارث علوم انبيا، و حامل عهد خدا باشند، که «لا ينالُ عَهْدِي الظّالِمين»... [2] .
[ صفحه 143]
اين است و اينها، که مسئله شب قدر، و خلافت الهي در زمين، و حضور مداوم آن- که به تعبيري ديگر: ادامه بقاي قرآن است در ارض و ادامه حُجِّيت آن- در رابطه مستقيم قرار دارد با لزوم امام. و از اينجاست که «سوره قدر»، و «سوره دخان»، از مهمترين دليلهاي حضور و لزوم «امامت حَقّه» و «خلافت الاهيه» است در زمين. و از عظيمترين اسناد تداوم ناموس الهي است، در جهان ارض. و بر اساس اين شناخت قرآني است، که امام نهم، حضرتِ جواد«ع»، تعليمي به شيعه مي دهد، بسيار گرانقدر، و معرفت آموز، ميفرمايد:
- يا مَعشَرَ الشّيعة! خاصِموا بسورةِ «اِنا اَنزَلناه[في ليلةِ القدر]» تَفْلُجُوا.
فَوَاللهِ اِنَّها لَحُجَّةُ الله- تبارکَ و تعالي- علي الخَلْقِ بَعدَ رسولِ الله- صلّي اللهُ عليه و آلِه و سلَّم- وَ اِنَّها لَسَيدَةُ دينِکُم، و اِنَّها لَغايةُ عِلمِنا. يا مَعشَرَ الشَّيعَة! خاصِموا ب«حم، و الکتابِ المُبين، اِنّا اَنزَلناه في ليلةٍ مبارکةٍ، اِنّا کُنّا مُنذِرين»، فَاِنَّها لِوُلاةِ الاَمْر، خاصَّةً، بَعدَ رسولِ الله- صلّي اللهُ عليهِ و آلِه-... [3] .
- اي پيروان تشيع! با مخالفانِ امامت، به سوره «اِنّا اَنزَلْناه» استدلال کنيد، تا پيروز گرديد. [4] به خدا سوگند، اين سوره، پس از درگذشت پيامبر، حجّت خداي متعال است بر خلق. [5] اين سوره، نقطه اوج دين شماست. اين سوره، نشانه اَبعاد علم ماست. اي شيعيان! همچنين به سوره «حم دُخان»، که در آن، آيه «اِنّا اَنزَلناهُ في ليلةٍ مبارکة» آمده است، استدلال کنيد! اين سوره(و اين مقام)، پس از رسول الله، خاصِّ ولي امر(حجّت خدا) است درهرعصر....
پاورقي
[1] بقره: 30.
[2] بقره: 124.
[3] اصول کافي، کتابُ الحُجَّة، «بابٌ في شأنِ اِنّا اَنزَلناهُ في ليلةِ القدرِ و تفسيرِها»، حديث 6.
[4] يعني: لزوم امام را با اين سوره اثبات کنيد. بپرسيد از آنان که معناي اين سوره چيست؟ و نزول فرشتگان و عرضه مقدّرات، در شب بر چه کسي است؟.
[5] يعني: پس از درگذشت پيامبر«ص» نيز اين سوره مصداق دارد و خواهد داشت، بپرسيد: آن مصداق کيست؟.