بازگشت

خوف از کشته شدن


(فَفَرَرْتُ مِنْکُمْ لَمّا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُکْماً وَجَعلَني مِنَ الْمُرْسَلينَ) [1] .

«هنگامي که از شما ترسيدم، فرار کردم. آن گاه پروردگارم به من علم

و حکمت عطا کرد و مرا از پيامبران خويش گردانيد».

خداوند از قول حضرت موسي (عليه السلام) نقل مي فرمايد که آن حضرت در شرايطي که براي وي پيش آمده بود و خطر قتل، او را از ناحيه دشمن تهديد مي کرد، فرار کرد و خود را از مرگ نجات داد.

نکته اي که از آيه مذکور استفاده مي شود اين است که انسان بايد تا جايي که امکان دارد، خطر مرگ را از خود دور کند و بدون جهت خود را به کشتن ندهد.

يکي از علل و اسباب غيبت حضرت مهدي (عليه السلام) که در روايات اهل بيت (عليهم السلام) بيان شده، ترس از کشته شدن است چنانکه مرحوم صدوق از زراره نقل مي کند که گفت: از امام باقر (عليه السلام) شنيدم که مي فرمود:

«براي قائم (عليه السلام) پيش از آنکه قيام نمايد، غيبتي است».

عرض کردم: چرا؟

حضرت فرمود: «براي آنکه از کشته شدن بيم دارد». [2] .

در حديث ديگري نيز زراره از امام صادق (عليه السلام) نقل مي کند که آن حضرت فرمودند:

«للقائم غيبة قبل قيامه، قلت: ولِمَ؟ قال: يخاف علي نفسه الذبح [3] ؛ براي قائم (عليه السلام) قبل از قيامش غيبتي هست. عرض کردم: چرا؟ فرمود: براي آن که از کشته شدن بيم دارد».

روايات در اين موضوع، فراوان است که ما نمونه اي از آن را ذکر کرديم.

امّا اين که خوف از کشته شدن و نداشتن تأمين حياتي موجب غيبت حضرت مهدي (عليه السلام) شده است، از مراجعه به کتب حديثي که در موضوع غيبت نوشته شده روشن مي شود. زيرا سردمداران حکومت هاي عباسي بر اساس رواياتي که از پيامبر اکرم و اهل بيت (عليهم السلام) شنيده بودند، مي دانستند که از خاندان پيامبر و از فرزندان اميرالمؤمنين و حضرت فاطمه (عليهما السلام) شخصي به وجود خواهد آمد که بساط حکومت ستمگران و جبّاران با دست وي برچيده خواهد شد و نيز به آنان رسيده بود و دريافته بودند شخصيّتي که اساس و بنيان ظلم و استبداد را از بين مي برد، فرزند امام حسن عسکري (عليه السلام) است؛ لذا در صدد کشتن وي بر آمدند و تمام نيرنگ هاي خود را در اين زمينه به کار گرفتند.

همان طوري که فرعون، حيله هاي شيطاني خود را نسبت به حضرت موسي (عليه السلام) انجام داد، بني عباس نيز نقشه هاي فراواني را براي دست يابي به حضرت مهدي (عليه السلام) طرّاحي کردند؛ لکن خداوند متعال با تدبير حکيمانه خويش که بر دست امام حسن عسکري (عليه السلام) جاري ساخت، نقشه هاي شوم آنان را نقش بر آب کرد تا آخرين وصيّ و جانشين پيامبر براي انتقام کشيدن از ستمگران، جان سالم به در بَرَد و روز موعود فرا رسد و بساط ظلم و استبداد به وسيله آن حضرت برچيده شود.

(وَمَکَرُوا وَمَکَرَاللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْماکِرِينَ) [4] .

«دشمنان خدا نقشه کشيدند و خدا نيز چاره جويي کرد و خدا بهترين چاره جويان است».

بنابر اين، روشن مي شود که غيبت حضرت ولي عصر (عليه السلام) با خوف از قتل توسّط ستمگران ارتباط دارد و دستگاه حکومتي بني عباس، ولادت آن حضرت را خطري جدي براي خود تلقي مي کرد. بدون شک، اگر دشمنان به آن حضرت دسترسي پيدا مي کردند، او را از بين مي بردند؛ لذا با تدبير حکيمانه اي که امام حسن عسکري (عليه السلام) به کار بستند، ولادت فرزند ارجمندش مانند ولادت حضرت ابراهيم و موسي (عليهما السلام) پنهان ماند و حتي پس از ولادت نيز آن حضرت را مخفي داشتند تا تمام تلاش هاي مزوّرانه دشمن و نقشه هايي که براي دستيابي به آن حضرت کشيده بودند، نابود گردد.


پاورقي

[1] سوره شعرا، آيه 21.

[2] کمال الدين، ص 342.

[3] همان، ص 343؛ بحارالانوار، ج 52، ص 97، ح 18.

[4] سوره آل عمران، آيه 54.