بازگشت

واقع شدن سنت هاي پيامبران درباره حضرت مهدي


يکي از علل و اسباب غيبت امام زمان (عليه السلام) که در روايات معصومين (عليهم السلام) آمده، اين است که موضوع غيبت در اسلام چيز جديد و بي سابقه اي نيست، بلکه در امم پيشين نيز به صورت يک سنّت الهي جريان داشته است. از طرفي خداي متعال با ارسال پيامبران براي هدايت مردم، حجّت را بر همگان تمام کرده، و راه هر گونه عذر و بهانه جويي را بر افراد لجوج و بهانه گير بسته است.

از طرف ديگر پيامبران خدا (عليهم السلام) تمام تلاش و کوشش خويش را براي هدايت و ارشاد مردم به کار برده و در اين راه مصايب و مشکلات فراواني را متحمّل مي شدند و بدون کم ترين توقّع و چشم داشتي، مردم را به سوي خدا دعوت مي کردند. متأسفانه مردم بر اثر جهل و ناداني بناي مخالفت با پيامبران خدا را مي گذاشتند و آن چنان عرصه را بر آنان تنگ مي کردند که در مواردي چاره اي جز اختفا و غيبت نداشتند. به همين جهت براي مدّتي از نظر مردم پنهان مي شدند.

در اين زمينه روايات زيادي از حضرات ائمه معصومين (عليهم السلام) نقل شده است که به عنوان نمونه به ذکر دو حديث بسنده مي کنيم.

«سُدَير از امام صادق (عليه السلام) نقل مي کند که حضرت فرمود:

براي قائم ما غيبتي است طولاني.

عَرض کردم: چرا يابن رسول اللّه؟

حضرت فرمود:

به جهت اين که خدا خواسته است که سنّت و روش پيامبران گذشته را در مورد غيبت هايشان درباره آن حضرت نيز جاري کند؛ اي سدير! به ناچار غيبت آن جناب واقع خواهد شد. زيرا خداوند متعال فرموده است: «لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَق» [1] سنّت گذشتگان درباره شما نيز جاري خواهد گشت». [2] .

«عبد اللّه بن فضل هاشمي از امام صادق (عليه السلام) نقل مي کند که حضرت فرمود:

ناگزير براي صاحب الامر غيبتي خواهد بود، به طوري که صاحب هر عقيده باطلي در مورد آن حضرت دچار شکّ و ترديد مي شود.

عبد اللّه گفت: جانم به فدايت! چرا؟

حضرت فرمود:

ما اجازه نداريم علّت آن را براي شما بيان کنيم.

عبد اللّه بار ديگر عرض کرد: حکمت غيبت آن حضرت چيست؟

حضرت فرمود:

حکمت غيبت آن حضرت، همان حکمت غيبت پيامبران و حجج پيشين خداوند است و تا بعد از ظهور آن حضرت علّت آن کشف نمي شود؛ همان گونه که علّت سوراخ کردن کشتي و کشتن غلام و بپا نمودن ديوار توسّط خضر (عليه السلام) تا هنگام جدا شدن موسي (عليه السلام) از خضر براي آن حضرت روشن نشده بود». [3] .

ازاين دو روايت که از امام صادق (عليه السلام) نقل شد، چند نکته استفاده مي شود:

1 ـ اصل وقوع غيبت حضرت مهدي (عليه السلام)، و به طول انجاميدن آن از هر دو روايت استفاده مي شود. زيرا روايت اول در طولاني شدن غيبت صراحت دارد، و در روايت دوم نيز به طولاني شدن غيبت اشاره شده است؛ به جهت اين که حضرت فرمود:

«غيبت آن حضرت به گونه اي خواهد بود که موجب شکّ و ترديد براي بعضي از افراد مي شود»

و چنين غيبتي طبعاً ملازم با طولاني بودن آن است.

2 ـ اين که موضوع غيبت امام زمان (عليه السلام) چيز جديد و بي سابقه اي نيست؛ بلکه در پيامبران و حجج پيشين خدا نيز، وجود داشته است و همان علل و اسباب و حکمت هايي که موجب غيبت آنها شده، غيبت آن بزرگوار را نيز موجب گرديده است.

3 ـ از روايت دوم استفاده مي شود که خداوند به ائمه معصومين (عليهم السلام) نيز اجازه نداده است که تمام علل و اسبابي را که موجب غيبت حضرت مهدي (عليه السلام) شده، براي شيعيان بيان فرمايند و کشف آن ها را به بعد از ظهور آن حضرت موکول فرموده اند.

از اين نکته، نکته ديگر و بلکه نکات ديگري مي توان استفاده نمود؛ زيرا امام صادق (عليه السلام) در پايان سخنانشان به عبد اللّه بن فضل فرمود:

«اي پسر فضل! موضوع غيبت مهدي (عليه السلام) امري خدايي و سرّي از اسرار او و غيبي از غيب هاي اوست. از آن جايي که ما مي دانيم خداوند حکيم است، تصديق مي کنيم که تمام کارهاي او از روي حکمت است، گر چه علّت و سبب آن براي ما روشن نباشد». [4] .

آنچه لازم است اشاره کنيم آن است که ما بايد بيشتر در زمينه شناخت حضرت مهدي (عليه السلام) و همچنين موضوع ولايت و امامت ائمه معصومين (عليهم السلام) فکر و انديشه خودمان را به کار گيريم و با تجزيه و تحليل عميق تري در راستاي شناخت پيشوايان معصوم (عليهم السلام) گام برداريم.

اينجاست که بايد در فکر و انديشه عميق تري فرو رويم و بدانيم که بعد از رحلت پيامبر گرامي اسلام چه رويداد بزرگي اتفاق افتاده بود که خلفا و جانشينان به حق پيامبر اسلام، يعني حضرت علي (عليه السلام) و فرزندان معصوم آن بزرگوار، در طول دويست و شصت سال نتوانستند آن چنان که مي بايست حرف دلشان را بزنند و حقيقت امر را براي شيعيان و ارادتمندان خود بيان فرمايند تا جايي که بيان بسياري از حقايق را به بعد از ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) موکول فرمودند چنانکه در فرمايش امام صادق (عليه السلام) به عبداللّه بن فضل هاشمي گذشت.

جواب اين پرسش با مراجعه به تاريخ صدر اسلام به خوبي روشن مي شود و معلوم مي گردد که عامل تمام گرفتاري هايي که بعد از رحلت پيامبر اسلام براي مسلمانان پيش آمد، همان غصب خلافت است که به سبب آن زعامت و رهبري جامعه اسلام از صاحبان و وارثان اصلي آن سلب گرديد.


پاورقي

[1] سوره انشقاق، آيه 19.

[2] کمال الدين، ج 2، ص 480، ح 6.

[3] بحارالانوار، ج 52، ص 91، ح 4.

[4] بحارالانوار، ج 52، ص 91، ح 4.